سفر
ادامه دارد و میان بهت ِ دشت ها
کبوتران
ِ وحشی، از میان ِ حلقه های چاه،
نگاه
های حیرت اند سوی آسمان؛
که
می روند و می روند و می روند،
فراتر
از یقین، بدان سوی گمان.
.
سفر
ادامه دارد و
پیام
عاشقانه کویرها به ابرها،
سلام
جاودانه ی نسیم ها به تپه ها،
تواضع
لطیف و نرم درّه ها،
غرور
پاک و برف پوش قله ها،
صفای
گشت ِ گلّه ها به دشت ها،
چرای
سبز ِ میش ها و قوچ ها و برّه ها.
.
سفر
ادامه دارد و بهار، با تمام وسعتش،
مرا
که مانده ام به شهر بند ِ یک افق
به
بی کرانه می برد.
.
و
من به شکر ِ این صفا و
این
رهایی ِ رهاتر از خدا،
تمام
ِ بود ِ خویش را
-
که لحظه ای ست از ترنّم ِ غریب سیره ای –
نثار
بی کرانی ِ تو می کنم
زمان
ادامه دارد و سفر تمام می شود.
.
.
محمدرضا
شفیعی کدکنی
1344
.
از
زبان ِ برگ، متن کامل (+)
.
به
بهانه امروز؛ شروع سال جدید خیلی ها :)
.
.
.
متنات به کنار باهاشون ارتباطم برقرار نکنم عکس این جوانه سبزتو این فلاشت ...
پاسخحذفعکس عبورت منو یاد یه فیلم کوتاه انداخت فیلمی با دو برگ و یه رودخونه کوچیک... . نمی دونم دیدی یا نه
:)
پاسخحذفنه ندیدم این فیلمی رو که می گی. کار کیه؟