من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانه ای که با شب می رفت
این فال را برای دلم دید.
.
دیری ست،
مثل ستاره ها چمدانم را
از شوقِ ماهیان و تنهاییِ خودم
پر کرده ام، ولی
مهلت نمی دهند که مثلِ کبوتری
در شرمِ صبح پربگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم.
.
امّا،
من عاقبت از اینجا خواهم رفت.
پروانه ای که با شب می رفت،
این فال را برای دلم دید.
شفیعی کدکنی
از شنيدن خبر برگشتن استاد واقعا خوشحال شدم. شعر قشنگي بود.
پاسخحذفشهرزاد
برگشت که!
پاسخحذفخب! به نظر من شعرش از شاعرش مهم تره؛ واقعا زیباست ... خدا شاعرش را نگه دار از بلا
پاسخحذف