- اسفندماه 88 بروبچه های اطلاعاتی ایران با یک عملیات پیچیده مطلع می شوند که ریگی برای یک قرار کاری که گویا یک اقدام تروریستی جدید بوده، از دبی عازم بیشکک، پایتخت قرقیزستان، است. عملیات تعقیب و گریز ریگی از کویته پاکستان به کابل و افغانستان و از آن جا تا فرودگاه دبی ادامه پیدا می کند. در تمام مدت چند تیم مرد و زن ایرانی او را همراهی کرده و تغییرات خودروها و اماکن استقرار و حتی تعویض لباس و تغییر چهره او را کنترل می کردند
- همه چیز برای یک عملیات سریع آماده شده. می گویند به دلیل نگرانی از شنود و بهره برداری نیروهای امنیتی کشورهای دیگر از ابزارهای الکترونیکی، هیچ پیام و کلامی با استفاده از رسانه های متداول تبادل نمی شود
- سوم اسفند اعلام می شود پرواز QH454 (تنها پرواز به مقصد بیشکک) ساعت ده و 45 دقیقه شامگاه با نزدیک به سه ساعت تاخیر تیک آف می کند. در این تاخیر هم نیروهای امنیتی ایران بی تاثیر نبوده اند تا ایران پس از پنج بار تلاش، برای پذیرایی از مهمان ناخوانده اش آماده شود. سرانجام بویینگ 727 می پرد؛ در حالی که غیر از ریگی، دستیار اولش حمزه و 15 محافظ قرقیزی اش، یک تیم اطلاعاتی کارکشته از چند زن و مرد ایرانی هم در هواپیما حضور دارند. چند مامور دیگر ایرانی هم در دبی می مانند تا در صورت بازگشت هواپیما – به هر دلیلی – ریگی را ردیابی کنند
- وقتی پرواز قرقیز ایر کمپانی وارد آسمان کشور می شود، همه چیز برای شکار آماده است و نزدیک آسمان شیراز برج کنترل به خلبان هواپیما اعلام می کند: "هواپیما مشکل مهمی دارد که لازم است شما بدون اطلاع خدمه و مسافران در نزدیک ترین فوردگاه به زمین بنشینید". در حالی که در همه دنیا رسم است که با کمترین هشدار، هواپیما به دستور برج مراقبت عمل کند، این بار خلبان پس از تماس با بیشکک رسما از فرود سرپیچی می کند. خلبان به هشدارها توجه نمی کند و به راه خود ادامه می دهد و هر چه ماموران برج کنترل به او اخطار می کنند که طبق معاهدات بین المللی شما موظف به انجام این خواسته هستید، توجهی نمی کند. در آخرین تماس خلبان با دبی، دستور بازگشت صادر می شود. حالا عملیات وارد مرحله تازه ای می شود
- هواپیمای حامل ریگی می خواهد مسیرش را به خارج از مرزهای ایران تغییر دهد، چند فروند F14 از قرارگاه اصفهان به پرواز در می آیند تا هواپیمای مسافربری را مجبور به نشستن کنند. خلبان تا نزدیک آب های خلیج فارس به پرواز ادامه می دهد ولی شکاری های ایرانی هواپیمای قرقیزستان را آن قدر در هواپیما می چرخانند تا مشکل سوخت پیدا کند اما خلبان که با دستور امنیتی فرودگاه بیشکک موطف به ادامه پرواز بوده تنها در مواجهه با هشدار هواپیماهای ایرانی بامداد چهار اسفند در فرودگاه بندرعباس به زمین می نشیند. احتمالا اگر این عملیات بیشتر طول می کشید این هواپیما از مرز خارج می شد و عملیات شکست می خورد
- نوبت به نیروهای امنیتی ایرانی مستقر در هواپیما می رسد تا جلوی هر حرکت، و احتمالا خودکشی فوری یا گروگان گیری، عبدالمالک را بگیرند؛ عملیات بی حس کردن او توسط یکی از ماموران شجاع امنیتی ایران آغاز می شود و چنان با سرعت و غیرمحسوس انجام می شود که نه تنها او بلکه محافظانش هم نمی توانند از علت بی حالی و عدم تمرکز و آرامش او مطلع شوند
- عبدالمالک همراه دستیارش و البته مسافران موقت ایرانی در بندرعباس پیاده می شوند تا مشکل هواپیما برطرف شود و به راهش ادامه دهد. ماموران امنیتی ایرانی، هواپیما را در بندرعباس تحویل می گیرند و مسافران را برای صرف صبحانه به سالن پذیرایی فرودگاه می برند. در آن جا ریگی خودش را دانشجوی زبان فارسی معرفی می کند و علت توقف هواپیما را جویا می شود. نقص فنی اعلام شده و از او خواسته می شود که به مسافران آرامش خاطر بدهد. مدتی بعد ظاهرا نقص فنی عنوان شده برطرف می شود و مسافران دسته دسته از سالن بیرون می آیند. ریگی جز آخرین گروهی بوده که قصد ترک سالن را داشته است. مامور سالن از خروج او ممانعت می کند و می گوید: "شما برای همیشه مهمان ما خواهید بود". ریگی با پرخاش می گوید: "این رفتار غیرمحترمانه شما با یک دانشجو در خارج از وطنش غیرانسانی است". مردی که صورتی سیاه و ظاهری پاکستانی داشته است: "کیف دستی خود را زمین می گذارد و وارد بحث می شود: "شما عبدالمالک ریگی هستید و در بازداشت به سر می برید".
- همه چیز برای یک عملیات سریع آماده شده. می گویند به دلیل نگرانی از شنود و بهره برداری نیروهای امنیتی کشورهای دیگر از ابزارهای الکترونیکی، هیچ پیام و کلامی با استفاده از رسانه های متداول تبادل نمی شود
- سوم اسفند اعلام می شود پرواز QH454 (تنها پرواز به مقصد بیشکک) ساعت ده و 45 دقیقه شامگاه با نزدیک به سه ساعت تاخیر تیک آف می کند. در این تاخیر هم نیروهای امنیتی ایران بی تاثیر نبوده اند تا ایران پس از پنج بار تلاش، برای پذیرایی از مهمان ناخوانده اش آماده شود. سرانجام بویینگ 727 می پرد؛ در حالی که غیر از ریگی، دستیار اولش حمزه و 15 محافظ قرقیزی اش، یک تیم اطلاعاتی کارکشته از چند زن و مرد ایرانی هم در هواپیما حضور دارند. چند مامور دیگر ایرانی هم در دبی می مانند تا در صورت بازگشت هواپیما – به هر دلیلی – ریگی را ردیابی کنند
- وقتی پرواز قرقیز ایر کمپانی وارد آسمان کشور می شود، همه چیز برای شکار آماده است و نزدیک آسمان شیراز برج کنترل به خلبان هواپیما اعلام می کند: "هواپیما مشکل مهمی دارد که لازم است شما بدون اطلاع خدمه و مسافران در نزدیک ترین فوردگاه به زمین بنشینید". در حالی که در همه دنیا رسم است که با کمترین هشدار، هواپیما به دستور برج مراقبت عمل کند، این بار خلبان پس از تماس با بیشکک رسما از فرود سرپیچی می کند. خلبان به هشدارها توجه نمی کند و به راه خود ادامه می دهد و هر چه ماموران برج کنترل به او اخطار می کنند که طبق معاهدات بین المللی شما موظف به انجام این خواسته هستید، توجهی نمی کند. در آخرین تماس خلبان با دبی، دستور بازگشت صادر می شود. حالا عملیات وارد مرحله تازه ای می شود
- هواپیمای حامل ریگی می خواهد مسیرش را به خارج از مرزهای ایران تغییر دهد، چند فروند F14 از قرارگاه اصفهان به پرواز در می آیند تا هواپیمای مسافربری را مجبور به نشستن کنند. خلبان تا نزدیک آب های خلیج فارس به پرواز ادامه می دهد ولی شکاری های ایرانی هواپیمای قرقیزستان را آن قدر در هواپیما می چرخانند تا مشکل سوخت پیدا کند اما خلبان که با دستور امنیتی فرودگاه بیشکک موطف به ادامه پرواز بوده تنها در مواجهه با هشدار هواپیماهای ایرانی بامداد چهار اسفند در فرودگاه بندرعباس به زمین می نشیند. احتمالا اگر این عملیات بیشتر طول می کشید این هواپیما از مرز خارج می شد و عملیات شکست می خورد
- نوبت به نیروهای امنیتی ایرانی مستقر در هواپیما می رسد تا جلوی هر حرکت، و احتمالا خودکشی فوری یا گروگان گیری، عبدالمالک را بگیرند؛ عملیات بی حس کردن او توسط یکی از ماموران شجاع امنیتی ایران آغاز می شود و چنان با سرعت و غیرمحسوس انجام می شود که نه تنها او بلکه محافظانش هم نمی توانند از علت بی حالی و عدم تمرکز و آرامش او مطلع شوند
- عبدالمالک همراه دستیارش و البته مسافران موقت ایرانی در بندرعباس پیاده می شوند تا مشکل هواپیما برطرف شود و به راهش ادامه دهد. ماموران امنیتی ایرانی، هواپیما را در بندرعباس تحویل می گیرند و مسافران را برای صرف صبحانه به سالن پذیرایی فرودگاه می برند. در آن جا ریگی خودش را دانشجوی زبان فارسی معرفی می کند و علت توقف هواپیما را جویا می شود. نقص فنی اعلام شده و از او خواسته می شود که به مسافران آرامش خاطر بدهد. مدتی بعد ظاهرا نقص فنی عنوان شده برطرف می شود و مسافران دسته دسته از سالن بیرون می آیند. ریگی جز آخرین گروهی بوده که قصد ترک سالن را داشته است. مامور سالن از خروج او ممانعت می کند و می گوید: "شما برای همیشه مهمان ما خواهید بود". ریگی با پرخاش می گوید: "این رفتار غیرمحترمانه شما با یک دانشجو در خارج از وطنش غیرانسانی است". مردی که صورتی سیاه و ظاهری پاکستانی داشته است: "کیف دستی خود را زمین می گذارد و وارد بحث می شود: "شما عبدالمالک ریگی هستید و در بازداشت به سر می برید".
هفته نامه همشهری جوان / شماره 253
*
عکس: اردیبهشت سال گذشته، گروه ریگی 17 افسر و سرباز یک پاسگاه مرزی را در سراوان به گروگان گرفتند و از دولت ایران خواستند برادر عبدالمالک ریگی را آزاد کند. ایران نپذیرفت؛ آن ها بلافاصله فرمانده و معاون پاسگاه را جلوی دوربین با شلیک گلوله به سرشان کشتند و فیلم را هم شبکه های ماهواره ای نشان دادند. ایران کوتاه نیامد؛ بعد چهارده سرباز بینوا را وحشیانه کشتند؛ فقط یکی از سربازها زنده ماند فقط به این دلیل که به گروه ریگی پیوست
پس کی مسعود رجوی آدمکش رو می گیرن؟
پاسخحذفwow.................
پاسخحذفاز این آدم کشها کم نیست تو ایران ولی حیف که اغلبشون جزء سربازان گمنام امام زمان هستند و ...
پاسخحذفبا مهتا مخالفم! ... محسن
پاسخحذف