
این چهارمین پست امروز است؛ حال می کنید اکتیویّت را؟
*
دیروز مسیری طولانی را با راننده جوان تاکسی همراه بودم. دید روزنامه می خوانم، پرسید: به کی رأی می دهی؟ گفتم: میرحسین. گفت: "زیاد نمی شناسمش ... البته احمدی نژاد هم بد کار نکرده" و سپس نطق بنده به مدت لااقل نیم ساعت شروع شد و او در سکوت گوش کرد. با این جمله شروع کردم که "هیچ رییس جمهوری معصوم نیست، نمی تواند اشتباه نکند. همه اشتباه می کنند ولی مهم است بدانیم اندازه این اشتباه چقدر است" ... گفتم کار فرهنگ در این دولت به جایی رسیده که سید مهدی شجاعی هم، که رهبری برای فوت فرزند جوانش به او نامه تسلیت نوشت که برای جنتی به خاطر ندارم چنین کرده باشد، می گوید: "خوشحالم که ارشاد در برابر کار ما مانع ایجاد نکرد؛ کمکش را نخواستیم". در اقتصاد هم البته حرف ها تمامی ندارد و بگیر بیا تا هولوکاست که روح تازه دمیده شد در کالبد صهیونیسم! ... یواش یواش یخش اش آب شد؛ گفت: "پدرم ساکن روستاست هنوز، چند روز پیش هشتاد هزار تومان به هرکدامشان داده اند ولی آخر این شد چاره مشکل؟ من هر ماه ششصد هزار تومان با این تاکسی کار می کنم؛ دویست و پنجاه هزار تومان خرج خود ماشین است، دویست تومان قسط ... طوری شده که یک سال بعد از نامزدی هنوز هم نمی توانم ازدواج کنم" ... تا گفتم: "کروبی ...". گفت: "حرفش را نزن ...". گفت: موسوی می تواند اوضاع را درست کند؟ بعد از این من درباره اظهارات شب قبل میرحسین در تلویزیون چیزهایی گفتم ... گفت: اصلا فرصت روزنامه و تلویزیون نداریم. گفتم: همان موقع که در آژانس منتظرید تا نوبت تان برسد می توانید روزنامه ورق بزنید؛ روزنامه های مختلف بخرید و بخوانید و بعد خودتان قضاوت کنید که درست کدام است و نادرست کدام. گفت: تنها زنگ تفریح ما همان است، نمی شود روزنامه خواند ... پیاده شدنی فکر کردم که یک هوادار میرحسین تحویل جامعه داده ام! /ا
*
من میرحسین را به هر سه کاندیدای دیگر ترجیح می دهم. مهم تر از همه چون "خاتمی او را تأیید می کند و خاتمی را قبول دارم چون ماکیاولیسم را قبول ندارد" ... و بعد این که تا الانش تنها کاندیدایی است که قول پول و سهام به مردم نداده؛ محسن رضایی هم چند روز قبل گفت که به زنان خانه دار حقوق می دهد - به لحاظ سابقه نخست وزیری، وزن سیاسی بالایی دارد. وقتی می گویم "وزن سیاسی"، احمدی نژاد چهار سال قبل را به یاد آورید که تهی از این وزن بود - از محکوم کردن دروغگویی و فرار دولت نهم از نظارت و قانون خسته نمی شود - هیچ مقام مسوولی چون او همسرش را در مناسبات سیاسی همراه ندارد – حل مشکلات داخلی کشور و تقویت مناسبات سیاسی با همسایگان را به مدیریت بر جهان و مشغول شدن در آمریکای لاتین ترجیح می دهد – نامه نگاری های موردی را برای گرفتاران در زندان به انتشار منشور حقوق شهروندی ترجیح نمی دهد؛ اولی به سیستم تبدیل نمی شود و مقبولیتش به وزن سیاسی نویسنده نامه بر می گردد ولی دومی می تواند نهال یک سیستم باشد؛ فارغ از "فرد" – هنر می شناسد و هنرمندان هم او را به نیکی شناخته اند؛ اشاره و تاکید او بر دولت فرهنگی و فرهنگ غیردولتی ستایش برانگیز است – احزاب موثر سیاسی از او حمایت کرده اند - خوش قیافه ترین کاندیداست و ... ادامه دارد
*
دیروز مسیری طولانی را با راننده جوان تاکسی همراه بودم. دید روزنامه می خوانم، پرسید: به کی رأی می دهی؟ گفتم: میرحسین. گفت: "زیاد نمی شناسمش ... البته احمدی نژاد هم بد کار نکرده" و سپس نطق بنده به مدت لااقل نیم ساعت شروع شد و او در سکوت گوش کرد. با این جمله شروع کردم که "هیچ رییس جمهوری معصوم نیست، نمی تواند اشتباه نکند. همه اشتباه می کنند ولی مهم است بدانیم اندازه این اشتباه چقدر است" ... گفتم کار فرهنگ در این دولت به جایی رسیده که سید مهدی شجاعی هم، که رهبری برای فوت فرزند جوانش به او نامه تسلیت نوشت که برای جنتی به خاطر ندارم چنین کرده باشد، می گوید: "خوشحالم که ارشاد در برابر کار ما مانع ایجاد نکرد؛ کمکش را نخواستیم". در اقتصاد هم البته حرف ها تمامی ندارد و بگیر بیا تا هولوکاست که روح تازه دمیده شد در کالبد صهیونیسم! ... یواش یواش یخش اش آب شد؛ گفت: "پدرم ساکن روستاست هنوز، چند روز پیش هشتاد هزار تومان به هرکدامشان داده اند ولی آخر این شد چاره مشکل؟ من هر ماه ششصد هزار تومان با این تاکسی کار می کنم؛ دویست و پنجاه هزار تومان خرج خود ماشین است، دویست تومان قسط ... طوری شده که یک سال بعد از نامزدی هنوز هم نمی توانم ازدواج کنم" ... تا گفتم: "کروبی ...". گفت: "حرفش را نزن ...". گفت: موسوی می تواند اوضاع را درست کند؟ بعد از این من درباره اظهارات شب قبل میرحسین در تلویزیون چیزهایی گفتم ... گفت: اصلا فرصت روزنامه و تلویزیون نداریم. گفتم: همان موقع که در آژانس منتظرید تا نوبت تان برسد می توانید روزنامه ورق بزنید؛ روزنامه های مختلف بخرید و بخوانید و بعد خودتان قضاوت کنید که درست کدام است و نادرست کدام. گفت: تنها زنگ تفریح ما همان است، نمی شود روزنامه خواند ... پیاده شدنی فکر کردم که یک هوادار میرحسین تحویل جامعه داده ام! /ا
*
من میرحسین را به هر سه کاندیدای دیگر ترجیح می دهم. مهم تر از همه چون "خاتمی او را تأیید می کند و خاتمی را قبول دارم چون ماکیاولیسم را قبول ندارد" ... و بعد این که تا الانش تنها کاندیدایی است که قول پول و سهام به مردم نداده؛ محسن رضایی هم چند روز قبل گفت که به زنان خانه دار حقوق می دهد - به لحاظ سابقه نخست وزیری، وزن سیاسی بالایی دارد. وقتی می گویم "وزن سیاسی"، احمدی نژاد چهار سال قبل را به یاد آورید که تهی از این وزن بود - از محکوم کردن دروغگویی و فرار دولت نهم از نظارت و قانون خسته نمی شود - هیچ مقام مسوولی چون او همسرش را در مناسبات سیاسی همراه ندارد – حل مشکلات داخلی کشور و تقویت مناسبات سیاسی با همسایگان را به مدیریت بر جهان و مشغول شدن در آمریکای لاتین ترجیح می دهد – نامه نگاری های موردی را برای گرفتاران در زندان به انتشار منشور حقوق شهروندی ترجیح نمی دهد؛ اولی به سیستم تبدیل نمی شود و مقبولیتش به وزن سیاسی نویسنده نامه بر می گردد ولی دومی می تواند نهال یک سیستم باشد؛ فارغ از "فرد" – هنر می شناسد و هنرمندان هم او را به نیکی شناخته اند؛ اشاره و تاکید او بر دولت فرهنگی و فرهنگ غیردولتی ستایش برانگیز است – احزاب موثر سیاسی از او حمایت کرده اند - خوش قیافه ترین کاندیداست و ... ادامه دارد
من زياد سياسي نيستم، منظورم مشخصا اينه كه اهل راي دادن و اين حرفها نيستم، منتها يه چيزايي برام جالبه:
پاسخحذفمثلا يادمه در دورههاي قبلي هميشه خيليا ميگفتن كه يه نفر هست كه اگه بياد وضعيت مملكت رو درست ميكنه كه يه بار توي جنگ هم جواب پس داده: ميرحسين
حالا اين بابا اومده ولي خيلي از همونها كه قبلا همون حرفها رو ميزدن حالا ميگن اين بابا تا حالا كجا بوده؟ چرا دوره پيش نيومد و اين حرفها
شايد اين خصلت اغلب ما ايرانيهاست مثلا اگه اين دوره نمييومد ميگفتن كه چرا ميرحسين نيومد؟
اگه ميومد فلان و بهمان ميشد...
دوره پيش كه خاتمي نميتونست كانديد بشه نيومد و احمدينژاد اومد و حالا كه خاتمي ميتونست بياد اومده تا خاتمي بكشه كنار...
اگه احساس خطر كرده بود وقتي ديد خاتمي اومده چرا نكشيد كنار؟
چرا با كروبي نميشينه درست و حسابي سنگاشونو با هم واكنن و يكيشون بكشه كنار؟
اغلب روشنفكرها پشت كروبياند: سروش، قوچاني و دار و دستهاش...پشت ميرحسين از اين نظر امثال دولتآبادي و ...
اگه به اصطلاح اصلاح طلبان بخوان پيروز بشن بايد با هم يه جوري كنار بيان چون اين تصور كه ميرحسين و كروبي به دور دوم برسن احتمال خيلي كمي داره وقتي يه طرف قضيه محمود باشه
دوست ناشناس! من درباره ابهاماتی که گفته ای مطالبی در پست های قبلی نوشته ام که در لیبل "انتخابات" می توانی ببینی.
پاسخحذفمنم حامی میر حسینم.
پاسخحذفولی یه چیز هنوز برام حل نشده.
اینگه این اصولگرایی و حمایت از اونا و مورد حمایت اونا قرار گرفتن میتونه چیز خوبی باشه یا نه. من به شخصه مخالفم از اصولگرایی حمایت بشه و از حمایت اونا استقبال.
به خصوص وقتی دیدم باهنر گفته من میرحسین رو جدای از اصولگرایی ترجمه نمی کنم:
(http://www.yaarinews.ir/default.aspx/n/1902/باهنر-ميرحسين-موسوي-را-بيرون-از-خانواده-اصولگرايي-ترجمه-نميكنيم)
خوشم نیومد. نظر شما چیه؟
دیروز ما قربانی شدیم، امروز دوستانی دیگر، فردا گروهی دیگر
پاسخحذفSalam in linke ro hatman bebin :
پاسخحذفhttp://www.interpol.int/public/Data/Wanted/Notices/Data/2007/58/2007_49958.asp
بهرحال امیدوارم کروبی باعث شکسته شدن آرا نشه چون این روزها هدف اصلیش همین موضوعه و متاسفانه اونچنان بعضیها صحبت از مشاوران کروبی می کنند که انگار کرباسچی یا عبدی یا قوچانی فرشتگان یا متخصصان بی بدیلی هستند در حالیکه بیشتر شیادان فرصت طلبی می نمایند. درضمن اگر فقط به اسم اینها باشه اونطرف هم تمامی گروهای اصلاح طلب هستند با نامهایی مثل حجاریان و تاجزاده و ... کروبی پوپولیستی هست که متاسفانه لباس اصلاحات به تن کرده. خطر کروبی رو دستکم نگیرید.
پاسخحذفامشب توی سایت اخبار قلم
پاسخحذفhttp://yaarinews.com/default.aspx
نوشته ای از حجاریان در مورد جامعه ی اخلاقی خوندم صه اصلی که سعید حجاریان به عنوان دلایل حمایتش از موسوی مطرح کرده بود.به نظر من موسوی از لحاظ شخصیتی بالقوه می تونه نماد یه آدم اخلاق گرا باشه، در عمل و با توجه به شرایط باید دید که چی پیش می یاد.
در ضمن صحبت شما در مورد ظاهرش هم به نظر من کاملا به جاست و من فکر می کنم تأثیر مثبت داره به علاوه سید بودن اون و نگرش جامعه ی سنتی ما. من توی ده یادم هست که در مورد خاتمی کشاورزها فقط سید بودن اون رو ملاک قرار می دادند.
سلام.
پاسخحذفمن به اصل خرد جمعی اعتقاد کامل دارم
the wisdom of crowds
یعنی معتقدم در جامعه ای با فرض استقلال فکری نتیجه برداشت جمع بهترین خواهد بود.
توی این مقوله وظیفه قشر فرهیخته سخت تره