۱۳۸۵ بهمن ۲۳, دوشنبه

شبنم پاکیزه


او شبنم پاکیزه ای بود
که در دام گل خورشید افتاد
فروغ

۲ نظر:

  1. سلام محمد جان. من تازه خبر را خواندم.
    شرمنده این مدت اصلا نبودم.
    امیدوارم خداوند به شما صبر بدهد. و آرامش .
    امیدوارم روحش غرق در نور باشد.
    خدایش بیامرزد
    آورا

    پاسخحذف
  2. سلام محمد عزیز . خوندن سطوری که برای خواهر نازنینت نوشتی اشک رو تو چشمام پر کرد . من خوب میفهمم که چه دردی داره از دست دادن خواهر یا برادر . نمیدونم چی بگم که کمی دلداریت باشه . فقط میدونم که جای خالیشون همیشه خالیست و یادشان همیشه درقلب آدم زنده . یادش گرامی و روحش شاد . برای خودت و خانواده صبر و تحمل روز افزون آرزو میکنم . سبز باشی .

    پاسخحذف