۱۳۸۵ تیر ۲۱, چهارشنبه

زیدان، زین الدین نشد




از لحظه ای که زیدان با سر به سینه حریف کوبید و او را نقش بر زمین کرد مدام با خودم کلنجار می رفتم که آیا کار درستی کرد؟ سیلی از تحلیل به ذهنم هجوم آورد. می گفتم : اشتباه کرد که تیمش را در بد زمانی با مهار نکردن خشمش تنها گذاشت. می گفتم: کار خوبی نکرد که در آخرین بازی اش با کارت قرمز (که حق کار آن چنانی اش بود) از زمین بیرون رفت. بعد که شنیدم او در واکنش به توهین نژاد پرستانه حریف چنین کرده می گفتم: نه اوکار خوبی کرد و حق توهین کننده را کف دستش گذاشت. او توهین کننده را به زمین کوبید، خودش از زمین اخراج شد، خشم هواداران تیم اش را برانگیخت ولی برای مقدساتش حاضر شد همه این هزینه ها را بپردازد. روزنامه کیهان تیتر زد: بهترین بازیکن جام جهانی از هویت اسلامی خود دفاع کرد: زیدان سربلند رفت. /ا
زیدان هنوز درباره معمای آن کار خود سکوت اختیار کرده. بین خبرنگارن رقابت است برای کشف این راز. به نظرمن همه جام جهانی حالا یک طرف، آن کار زیدان در این دنیای پرشتاب و لبریز از خشم و جنون و خون به یک سو. اگر زیدان را نماد مسلمانی بدانیم ، او در فینال جام جهانی فوتبال ثابت کرد که مسلمان خشمگین غیرقابل کنترل است. می شود یک مسلمان را خشمگین کرد. وقتی تبدیل به بمب شد می توان به راحتی از زمین بیرونش انداخت. می شود به راحتی با استناد به قانونی که خودش هم پای آن را امضا کرده حذفش کرد. او حتی اگر بخواهد مقاومت کند می شود یک پیمان شکن. حالا به ذهنم می رسد که بگویم زیدان، زین الدین (زینت دین) نشد. همین! /ا
**
داستان کاریکاتورهای روزنامه دانمارکی علیه پیامبر اسلام را که فراموش نکرده اید. همه معترضان می شکستند، می سوزاندند، پاره می کردند، فحش می دادند، تحریم می کردند ، فریاد می زدند و بر سر و سینه می کوبیدند. اما یک جانباز در تهران کاری کرد که من یکی به مسلمانی ام افتخار کردم با قطرات اشکی که بر گرداگرد چشمانم حلقه زد... در آن رونقی بازار زدن و شکستن و خرد کردن و تحریم کردن، یک جانباز در تهران رفت روبروی سفارت دانمارک یک سکو گذاشت. بعد رفت بالای آن. او هنر نقاشی و رنگ و بومش را هم با خودش برده بود. او می توانست پرچم آتش گرفته دانمارک را نقاشی کند یا هر نقاشی لبریز از خشم و نفرت را. اما او همه هنرش را ریخت روی بوم و زیباترین تصویر را از حضرت مریم ترسیم کرد. او با مهربانی تمام ظرفیت یک مسلمان را به رخ همه کشید. او ثابت کرد اعتراض فقط در شکستن و آتش زدن نیست. خلق زیبایی می تواند نماد یک اعتراض باشد. زین الدین واقعی
این جانباز بود. /ا

۱۱ نظر:

  1. دوره خان ها گذشته جوون، مطلب خوبي بود

    پاسخحذف
  2. متقابلا به شما لينك دادم

    پاسخحذف
  3. این را هم اضافه کن، که هر کجای جهان اگر کسی به غلط هم که شده از مسلمانی اش دفاع کرد ما خودمان را نخود آش میکنیم و همین فرداست که در یکی از راهپیمایی های دشمن شکنمان از این اسطوره تقوا و مجاهدت تقدیر کنیم.تحلیل جالبی بود. جای عکس این دو واقعه خالی است که برد نوشته را دوچندان کند. در ضمن از کجا معلوم آن ضربه ضربتی بود که از آستین دین بیرون خزیده، شاید هم ... نخسته

    پاسخحذف
  4. سلام حامد عزیز. با تو کاملا موافقم در باره استعداد ذاتی نخود آش شدنمان ! در ضمن به عکس های آن جانباز در سطر آخر پستم لینک داده ام ... درود

    پاسخحذف
  5. تروریست به سرش می نازد
    و البته که ترور کار هر کسی نیست
    کار هر سری نیست

    پاسخحذف
  6. linket ro dorost kardam

    پاسخحذف
  7. خاطره ای از روز اول اعتصاب غذا

    پاسخحذف
  8. تو دنیایی زندگی میکنیم که هرکس زورش بیشتره سرش رو بالاتر میگیره...اما هنوز هم هستند ادمایی که زور و قدرت جای دیگه وجودشون رخنه کرده...شده یه چیزی مثل بزرگواری...اما حقیقتا چقدر ماندگاره اینهمه بزرگواری...توی ذهن شما و من و امثال ما تا همیشه می مونه...اما اون لبنانی که الان با خون و خاک یکی شده... چیزی بجز زور گفتن سرش میشه برای اینکه زور نشنوه...نمیدونم...خیلی کثیفه این بازی سیاست..خیلی ها

    پاسخحذف
  9. سلام . ...و من توانستم! كمي از روي تنبلي ،كمي از روي گرفتاري و كمي هم به خاطر ... آمدم كه بگويم مي خواهم دوباره ... اما با ديدت=ن وبلاگ تو هم مغرور داشتن دوستي چون تو شدم و هم مايوس و شرمنده از خودم ... در ضمن به نكته ي خوبي اشاره كرده بودي ... تا يادم نرفته ، حتما يادداشتت را در پيام ديده اي ! ... و خلاصه اين كه دوباره سلام .

    پاسخحذف
  10. Hmm I love the idea behind this website, very unique.
    »

    پاسخحذف