۱۴۰۲ خرداد ۱۴, یکشنبه

🟢 دعوتی به واقعیت

  

محمدجواد ظریف دیروز نوشت

 

چند سال پیش در برابر پرسشی سخت، پاسخ دادم: «خودمان انتخاب کردیم». بسیاری از آن سخن رنجیدند. با پوزش از اینکه شاید پاسخگویی با بیان روشن‌تر به رنجش افزون‌تر بیانجامد:

 

مرحوم پروفسور روح الله رمضانی، متخصص برجسته سیاست خارجی ایران در آمریکا، سیاست خارجی پانصد سال گذشته ایران را چنین آسیب‌شناسی می‌کند: «ایران در پی به دست آوردن دوباره قلمروی بود که زمانی در تصرف داشت و اغلب نمی‌توانست فاصله‌ی میان این اهداف و امکانات در دسترس برای تحقق آن‌ها را درک کند.»

 

ما در طول تاریخ اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیده‌ایم و به توانایی‌هایمان توجهی نکرده‌ایم.

گرایش تاریخی ما برای رسیدن به آرزوها بدون در نظرگرفتن امکانات، نه تنها در سیاست خارجی نمایان است، بلکه در شکل گیری خطوط متراکم خودرو پشت هر تونل کم عرض نیز دیدنی است.

 

در ۷۵ سال برنامه‌ریزی توسعه ما، منابع ملی نابود شده و توسعه نیز حاصل نشده، چون بیشتر برنامه‌ها به جای ترسیم مسیر جبران عقب‌ماندگی‌ها متناسب با امکانات و فرصتها، حدیث آرزومندی رهبران کشور بوده‌اند.

 

آگاهانه یا ناخودآگاه ما مردم انتخاب کرده‌ایم‌ آنان را که به دنبال آرزوهایمان بوده‌اند بستاییم‌، هر چند برای خود و کشور خسارات فراوان به بار آورده باشند؛ و آنان را که در حد امکانات کوشیده‌اند تا از گستره خسارات ناشی از حرکات آرزومندانه بکاهند، «سازشکار» و حتی «خائن» بنامیم.

 

راستی نه تنها ما مردم بلکه نخبگان ما کدامیک را بیشتر نکوهش می‌کنند: آنها که با آرزوی بازپس‌گرفتن سرزمین از دست رفته در قرارداد گلستان، بخش‌های بیشتری از سرزمین و حتی استقلال ایران را به باد دادند، یا آنها که با قرارداد ترکمانچای دست‌کم قسمتی از سرزمین تازه از دست رفته را بازپس گرفتند‌؟

 

برای پیشگیری از ترکمانچای‌ها باید «انتخاب کنیم» که آرزوهایمان را در چارچوب امکانات دنبال کنیم.

ولی حتی در واژه‌هایمان هم توجه به امکانات را ناشایست می‌دانیم.

چرا «سازش‌کار» منفی‌، و «سازش‌ناپذیر» مثبت است؟

مگر سازش جز به معنی دستیابی به نقطه‌ی اشتراک و توازن برای حرکت به سوی آرمانهاست؟

مگر می‌توان از روش دیگری به آرمانها رسید؟

 

داشتن آرزو به زندگی جهت می‌دهد، اما توجه به توانایی‌ها حرکت به سمت آرمانها را ممکن می‌سازد.

نیاز امروز ما درک درست و «انتخاب» هوشمندانه است‌. «کنشگریِ مرزی». چشم به آرمانها و استوار بر توانایی‌ها. ▪️

 

 

 

👁‍🗨 نقدی جدّی به سکوت افراطی امثال ظریف درباره جزئیات و پشت‌پرده دیپلماسی کشور و مسلوب‌الاختیار "کردن" جمهور مردم در تعیین سرنوشت‌شان وارد است ولی این یادداشت از قلم او ستایش‌برانگیز است.

بر این باورم که روح جمعی ایرانی به دلیل شکست‌های بزرگ و تاریخی و تحقیرآمیز از اسکندر، اعراب، مغول‌ها، روس‌ها، متفقین و حتی ناتوانی در شکست‌دادن صدام، از تحقیری درونی‌شده رنج می‌برد و نمی‌تواند با گذشته خود صلح کند. رهبران در همه سال‌ها خواسته‌اند این تحقیرها را جبران کنند، آرزواندیشی کرده‌اند بدون شناخت و تسلط بر توانایی‌ها؛ ناچار چرخه «تحقیر – تلاش برای جبران تحقیر – تکرار حقیر» ایجاد و ابقا شده. ظریف به درستی هم مسئولان و هم مردم را دعوت به رجوع به "واقعیت" و درک درست از توانایی و امکانات کرده است.

به قول سعدی:
چون نداری ناخن درنده تیز
با بدان آن به که کم گیری ستیز
هر که با فولاد بازو پنجه کرد
ساعد سیمین خود را رنجه کرد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر