انصافنیوز(+) با سعید حجاریان زیر عنوان "تحلیل اعتراضات اخیر" گفتوگویی کرده که برخی گزارههای آن به این قرار است:
🔹 دستگاه تولید اخبار رسمی بهمصاف حقیقت رفته و به ازای هر جان، یک روایت تولید کرده است! ... متأسفانه دستاندازی به «حقیقت» سکه رایج شده است.
🔹 معترضان شهریور-مهر ۱۴۰۱ مطالبه «سبک زندگی» دارند ولی معترضان آبان مطالبهشان «خود زندگی» بود. آبان ۹۸ یکباره معیشت خانوادهها تحت تأثیر افزایش نرخ بنزین با مخاطره مواجه شد اما حاملان #جنبش_مهسا لزوماً از این زاویه به اعتراضات نپیوستند ... معترضان جنبش مهسا میگویند «میخواهیم زندگی کنیم» اما معترضان آبان ۹۸ میگفتند «میخواهیم زنده بمانیم». میان این دو تفاوت است اما هسته اصلی ماجرا به سیاست مرتبط است و این، کلید فهم ماجراست و نمیشود از آن طفره رفت.
🔹در اعتراضات آبان ۹۸ دغدغه اصلی زندهماندن بود یعنی حاملان جنبش، جان به لب رسیدهها بودند؛ جان به لب رسیدگی از فقر و یا ترس از سقوط به چاله فقر. واقعاً بعضی از آنها چیزی برای از دست دادن نداشتند و حتی، حاکمیت بعد از برخورد سفت و سخت این را فهمید؛ فهمید که چه اشتباه مهیبی کرده است. به همین خاطر دستکم در گفتار و بعضاً بهصورت نمایشی شروع کرد به تفکیک جانباختهها و حتی شهیدخواندنشان.
🔹 الان حاکمیت یک اشتباه جدیدتر مرتکب شده است. اینبار اعتراضکنندگان را اساساً بهرسمیت نمیشناسد.
🔹 الان کسی نه به رأی رئیسجمهور کار دارد، نه اسماش را میآورد نه حتی کابینه را میشناسد. شاید حاکمیت نمیدانست یکدست شدن قدرت چنین دستاوردی هم برایاش دارد.
🔹 صداوسیما مدتهاست زمینگیر شده است ... از همه شکست میخورد خواه یک کانال یوتیوب و تلگرام خواه یک شبکه ماهوارهای ... زمانی آیتالله خمینی گفت اسرائیل بهقدری نجس است که اگر به بحر محیط انگشت بزند، بحر محیط نجس میشود. الان صداوسیما همین وضعیت را دارد؛ به هر چه ورود کند، خراب میشود! این البته منحصر به صداوسیما نیست و به تمام دستگاههای تبلیغاتی راجع است. مثلاً موضوع دیوارنگارهی میدان ولیعصر تهران را ببینید ...
🔹 بیحجابی از جمله روشهای نه گفتن به ساختار سیاسی محسوب میشود.
🔹 اصطلاحی رایج است تحت عنوان «تجاوز به واژهها» که در تحلیل شرایط به کار ما میآید. مثلاً کلمهای داریم به اسم جمهوری که در دنیا تعریف مشخص دارد اما در ایران قلب ماهیت شده است ... این اتفاق برای پارلمان، حزب، مردمسالاری و حتی دولت و وکالت رخ داده
🔹 حتی در حقیقتسازی هم بیکفایتی وجود دارد! مگر میشود همه قرص بخورند و بمیرند؟ مگر میشود همه بچه طلاق باشند؟ مگر میشود همه از بلندی سقوط کنند؟
🔹 خوب است خاطرهای را به نقل از یکی از دوستان که به کوبا سفر کرده بود، بگویم ... رائول کاسترو به دوست ما گفته بود شما در جمهوری اسلامی ایران دیسکو دارید؟ دوست ما گفته بود نه. کاسترو پرسیده بود بیچ دارید؟ دوست ما گفته بود بله منتهی زنانه و مردانهاش جداست. پرسیده بود کلاسهای درس چطور است؟ دوست ما پاسخ داده بود، تفکیک کردهایم. کاسترو گفته بود وضع وحشتناکی دارید. همه راهها را بستهاید، لااقل یک راه را باز کنید. بعد توضیح داده بود، کوبا کمونیستی است و همهچیز آن بسته است ولی یک راه باز است. شما الان همهچیز را بستهاید!
🔹 باید به فکر روزی باشیم که جنبشهایی مانند «جنبش مهسا» و «اعتراضات آبان» با اعتصاب همزمان شود. آن وقت باید از چین نیروی نظامی وارد کنند! نیرویی که حقیقتاً لطمه بزرگی به جوانان میزند.
🔹 مادامیکه نگذارند مرزبندی دوم (با خشکمغزی، عظمتطلبی، شرقپرستی، جنگطلبی حاکمیتی و پادگانیشدن) اتفاق بیفتد، مرزبندی اول [با جنگ، تجزیه و تحریم طلبی و ریختن خون ایرانی] بیفایده است. یعنی دستکم من چنین کاری نمیکنم. مگر نمیگویند وقتی زخم بود مگس میآید؟ پس اول باید زخم ترمیم شود بعد مگسپرانی کنند.
🔹 اصلاحطلبان باید کنار مردم باشند. از طرف دیگر، اصلاحطلبان باید بهدنبال گروههای حقیقتیاب بروند و آنها را ترغیب کنند تا همه وقایع اخیر پیگیری و ثبت و ضبط شود بهخصوص فجایع جمعی مانند زاهدان که ممکن است سالها در ضمیر مردم آنجا نقش و مُهر خود را بزند.
🔹 خطرناکترین نیرو، نیروی بیشناسنامه [لباس شخصی] است زیرا هر خفتگیر و زورگیر و مجرمی میتواند تحت عنوان نیروی لباس شخصی به اموال مردم صدمه بزند و یا به جان آنها صدمه وارد کند. اساساً حل نشدن مسئله لباس شخصیها ناظر به بحث مسئولیتناپذیریشان است و گویا هنوز ارادهای برای مسئولیتپذیری وجود ندارد!
🔹 باید یکبار برای همیشه مسئله ورود غیرقانونی نیروهای امنیتی به دانشگاه حل شود. زمان شاه قانونی بود معروف به ۶ بهمن؛ بر اساس آن قانون ورود گارد به دانشگاه ممنوع بود ... نمیدانم بعد از انقلاب این قانون به قوت خود باقیست یا نه اما چه باشد چه نباشد، اجرا نمیشود و میبینیم نهتنها همه وارد دانشگاه میشوند بلکه اخیراً به مدارس هم ورود میکنند.
🔹 تجربه امر به معروف و نهی از منکر در پاکستانِ زمان ضیاء الحق تحت عنوان «شرطه الخمیس» بهکار بسته شد و آثار آن بهقدری زیانبار بود که یکی از دلایل سقوط دولت ضیاء الحق را همین دست اقدامات میدانند. منتهی یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن اینکه مطالبات بخشی از مردم فراتر از اینهاست و طالب اسقاط نظاماند.
🔹مطالبهای از جنس تغییر رژیم سیاسی عموماً مطالبهای سخت و چندعاملی است بهویژه آنکه تا امروز هم توان و هم اراده سرکوب وجود داشته است و علاوه بر آن نشانهای از شکاف در بالاییها به چشم نمیخورد. یعنی نظام سیاسی کشور بهرغم بحران ناکارآمدی و بحران مشروعیت میتواند در میانمدت موجودیتاش را حفظ کند و یا آنکه سقف حیاتاش را بر روی مطالبات جامعه آوار کند. وضعیتی که بسیار خطرناک است.
🔹 ایستار [باور و طرز تفکر] یک رهبر سیاسی در مواقع بحران باید دو وجه داشته باشد: درک کردن و همدردی.
🔹 اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه معطوف به حل مسئله نیست. یعنی تفاوتی با نطقها و گعدهها ندارد.
🔹 اگر حاکمیت پلهپله مشکلات را حل کند آنگاه میتواند اعتراضات را هضم کند و اگر نتواند تغییر و بهبودی متصور نیست. من بهرغم اینکه معتقدم باب گفتوگو با حاکمیت باز نیست اما مصرانه میخواهم بگویم، باید در برخوردهای قضایی با بازداشتشدگان اخیر از رویههای دلبخواهانه جلوگیری کرد. ▪️
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر