«کاهنان هزاران سال پیش این اصل را دریافتند: اگر میخواهید انسانها به خدایان ایمان بیاورند باید آنها را وادارید چیزی ارزشمند را فدا کنند. هر چه این اتفاق دردناکتر باشد، اطمینان افراد به آن موجود خیالی که چیزی را در راهش فدا کردهاند بیشتر میشود. دهقانی بینوا که گاو نری را در پیشگاه ژوپیتر (خدای خدایان اساطیر روم) قربانی میکند متقاعد میشود که ژوپیتر واقعا وجود دارد. او باز هم بارها و بارها گاوهای دیگری را قربانی میکند زیرا فقط در این صورت است که مجبور نیست بیهوده بودن مرگ همه گاوهای قبلی را بپذیرد.
دقیقا به همین علت اگر کسی فرزندش را در راه عظمت ملت ایتالیا فدا کند یا پای خود را در راه خدمت به انقلاب کمونیستی از دست بدهد کافی است به یک ایتالیایی وطنپرست پرشور یا کمونیستی دو آتشه بدل شود زیرا اگر اسطورههای ملی ایتالیا یا تبلیغات کمونیستی دروغ باشد، او مجبور است بپذیرد مرگ فرزندش یا علیلشدن خودش کاملا بیهوده بوده است و معدودند کسانی که دل و جرئت پذیرش چنین چیزی را داشته باشند.»
یووال نوح هراری، انسان خداگونه، صفحات 4-373
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر