در مواجهه با گرانی یک "دلخوشکنک"، "فریب" و "توهم"ـی هست به اسم "کنترل بازار" یا "کنترل قیمتها" که متولیان امور سمّ آن را روی سر مردم میپاشند تا بباورانند میتوانند بدون رجوع به قطع ریشههای فلاکت اقتصادی، با جریمه گرانفروش و قیمتگذاریهای دستوری، معیشت مردم را نجات دهند؛ زهی خیال باطل!
شوروی و کشورهای کمونیستی بلوک شرق و همین چند سال قبل زیمبابوهی فلکزده سابقه درخشانی در اعمال این سیاست داشتند اما حتی در میانمدت هم بیحاصل به نفع عامه مردم اگر که خوشبینانه توانسته باشند در کوتاه مدت، مایه سرگرمی دستگاههای دولتی و خوشی مردم ِناخوش شوند!
به قول "میلتون فریدمن" در کتاب ارزشمند «آیا بازار اخلاق ما را فاسد میکند؟»، «محدود کردن بازار [از جمله اینکه نظام عرضه و تقاضا خود به تعادل نرسند] موجب وابستگی قدرت اقتصادی به قدرت سیاسی میشود.»
این وابستگی، تالیهای فاسد خودش را روی تن و روح جامعه خواهد ریخت؛ از فساد عنانگسیخته اقتصادی نهادهای سیاسی و وابستگان آن (چنان که شاهدیم)، تا ذاتی شدن "ناکارآمدی نظام" و تا مدفون شدن اصالت "ریشه" و "تامین و امنیت سرمایهگذاری" برای رشد اقتصادی و تضمین حد مقبولی از سلامت آن زیر تلّی از خاکهای توهم و فریب.
پس هرگاه متوجه شدید مدیری از مدیران یا حتی خودتان مدام روی طبل "کنترل قیمتها" میکوبید، تردید نکنید دانسته یا نادانسته وارد "بنبست" شدهاید! این را همه تاریخ و تجربه همه کشورهایی میگوید که معیشت مردمشان معطل سازمانهای بدخاصیتی چون تعزیرات حکومتی یا بازرسان کنترل قیمت نبوده و نیست و از قضا تورمهای غولآسا را هم تجربه نمیکنند و مدام "فقیرتر" نمیشوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر