۱۴۰۰ خرداد ۲۳, یکشنبه

آن ذات گرامی را



اول) برگی که مستقیم از تنه اصلی درخت سردر می‌آورد، برگ‌ برگزیده خداست لابد، عین بالاترین برگ‌ ِ بالاترین شاخه. آن بی‌واسطه است و این نزدیک‌ترین به نور و آسمان. در خاک و آبی که خورده‌اند، در ذاتی که دارند، گوهری بوده لابد.

 

دوم و سوم) روی یکی از چراغ‌های پارکی نشسته بود. زیباست اما آدمی به ظرافت و زیبایی‌ مگس بی‌توجه است همان‌طور که خود مگس به طاهر بودن چیزی که می‌خورد! چه گرد شیرینی باشد و چه روی آت-آشغال و کثافت، فقط که سیر باشد؛ 20 روز بیشتر هم عمر نمی‌کند. عین خیلی‌هایی که حتی وقتی 80 سال عمر می‌کنند، با همه آن "ذات گرامی"، ولی به هر ذلت و تحقیری تن می‌دهند.

 

آخر) ... «دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را / تیغیم و نمی‌بُریم، ابریم و نمی‌باریم» ... این را حسین منزوی گفته بود.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر