.
فرانسیس فوکویاما در کتاب ارزشمند خود (نظم و زوال سیاسی – صفحه 198) نوشته است: «آنچه به فساد میانجامد فقط حرص و طمع نیست بلکه فساد غالباً محصول جانبی عملکرد قانونگذاران یا مقامات دولتی است که بیشتر از آنکه به اجتماع ملی متعهد باشند، به خانواده، قبیله، منطقه یا گروه قومی خاصی تعهد میورزند و لذا جهت پول را به سمت آنها تغییر میدهند.»
]از قبیلههایی که ما میشناسیم: ما انقلابیها، ما ایثارگران، ما حزباللهیها، ما افسران جنگ نرم، ما ذوبشدگان، ما شرکتکنندگان در راهپیماییهای تقویمی، ما دورزنندگان تحریم، ما اصلاحطلبها، ما اصولگراها ...[
اصرار بر اینکه بسیاری از مشکلات ناشی از"تحریم" نیست و از "فساد" و "بیکفایتی درمدیریت منابع" است، ندید گرفتن این اصل مهم و "استتار شده" است که اساساً توجیه "تحریم" زیر عنوان "بهایحقخواهی و ستمستیزی" درعین بیاعتمادی صدمهدیدگان از تحریم (مردم) به این توجیهات، نهایتاَ یک فریب/فساد در سطوح بالا جلوه میکند (نه لزوماً چنان باشد) و به خودی خود، مقوّم فساد میشود. بحث بر سر این است که اصرار به فساد و بیکفایتی مدیریتی برای کمرنگ کردن اثر تحریم، نادیده گرفتن اثر خود تحریم روی گسترش فساد است. به این معنی که "تحریم توجیهناپذیر نزد افکار عمومی" (به دلیل معارضه قانونگذاران یا مقامات حکومتی با منافع قدرتهای اقتصادی بزرگ)، خود (تحت استتار) به تقویت فساد میانجامد. چنین میشود که به اعتبار "شرایط اضطراری" و این پیام (حق/ناحق) که «وقتی قانونگذاران یا مقامات دولتی، "نه" برای نفع اجتماعی (به قضاوت درست/نادرست مردم)، بلکه به خاطر علقههای قومی و فکری ِ دور از دسترس مردم برای موافقت و مخالفت، کشور را دچار تحریم کردهاند»، بسیاری از خود میپرسند: حالا چه دلیلی دارد من یکی جهت پول را به سمت خانواده، قبیله، منطقه یا گروه قومی خاص خود تغییر ندهم و "نفع اجتماعی" را پایمال نکنم؟!
مهمترین مسئله "همدلی مردم با حکومت" است؛ وقتی غایب است (حاضر نیست)، تعجب از شیوع فساد، تعجب از عدالت خداوندی است!
.
#کتاب #فساد #تحریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر