.
1) درکلیساهای کاتولیک، محلی برای اعتراف وجود دارد. اعتراف معمولا در اتاقک خاصی صورت میپذیرد که وسط آن دیواری نازک قرار دارد تا کشیش و شخص اعترافکننده از یکدیگر جدا باشند. تنها یک دریچهی کوچک در وسط این دیوار قرار دارد که کشیش و شخص اعتراف کننده میتوانند همدیگر را ببینند. در یک طرف کشیش مینشیند و در طرف دیگر، شخص اعترافکننده زانو زده و به اعتراف میپردازد. ایشان معتقدند اعتراف نزد پدر روحانی، باعث بخشش گناهان میشود.
2) کل سال حتیالمقدور تیغ بزنی، فریب بدهی، باطل کردن حق را با خنده - به اعتبار اینکه زرنگی - قصّه کنی، ستون دینات (نماز) لق باشد یا اصلا نباشد، به خوردن گوشت برادر مردهات (غیبت) خو کرده باشی، تنها مبارزهات با ستم در طی یک سال محدود شده باشد به راهندادن به ماشینی که از فرعی به اصلی میپیچد و بعد ده روز از 355 روز سال قمری را، به اسم دهه محرم، بروی توی هیئتهای مجلل و نامجلل ِ تفاخر اندود، سیاه بپوشی و آویزان علم و کتل و زنجیر و سینهزنی بشوی، آسایش عابران و همسایگان را مختل کنی به نشانه اینکه سید شهیدان را دوست داری و طالب قربت خدایی و آمرزش؟ این رسم دینداری است؟ اینکه صف هیئت شما بلندتر است؟ که بلندگوهای پرزورترو پرچمهای بیشتر و عَلم سنگینتر دارید؟ که پخش مستقیم از تلویزیون میشوید؟ که تصویربرداری هوایی هم دارید؟ این همان اتاق اعتراف کاتولیکها نیست که این طور با "مناسک فیزیکی" بخشیده و رستگار شوی به چشم برهمزدنی؟ تازه اعتراف به هیچکدام از این گناهان هم نکنی به قدر انسان کاتولیک!
3) "دینداری" این شکلی شبیه یک حجره است در بازار زندگی. ده روز سال کرکره این حجره بالا میرود تا سال بعد. آن دینداری جاری بر جریان زندگی کجاست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر