کمرنگ
کردن وضعیت نابهنجار اقتصادی اواخر دوران پهلوی و در مقابل پررنگتر کردن فساد
خانواده سلطنتی و محور قرار دادن علائق سیاسی-مذهبی مخالفان رژیم پیشین به عنوان
عوامل وقوع انقلاب، خط تبلیغی همه سالهای گذشته بوده است. خانواده سلطنتی ویژهخواریهای
گستردهای داشت؛ در این تردیدی نیست اما نباید فراموش کرد که رشد نارضایتی در سالهای
پایانی حکومت پهلوی به دلیل تورم فزاینده، عامل بسیار مهمی در وقوع انقلاب بود.
تورم که در نیمه دوم دهه چهل به «صفر» رسیده بود در دهه پنجاه اوج گرفت به طوریکه
شاخص هزینه زندگی در سال 55، تقریبا 2 برابر سال 50 شد (ر.ک: ایران بین دو انقلاب،
صفحه 613). همزمان مالاندوزی نزدیکان رژیم، به شدت مردم را علیه کلیت نظام خشمگین
کرده بود.
.
همان
منبع (در صفحه 537) اعلام میکند که هر چند دربار هرگز میزان دارایی خود را مشخص
نمیکرد، منابع غربی داراییهای خانواده سلطنتی را در ایران و خارج بين پنج تا بیست
میلیارد دلار برآورد می کردند. این داراییها از چهار منبع عمده به دست میآمد:
▫️ 1)
منبع اصلی، زمینهای کشاورزی تصرف و تملک شده توسط رضاشاه بود. هرچند در زمان نخستوزیری
مصدق خانواده سلطنتی این زمینها را از دست داد، پس از کودتای ۱۳۳۲ آنها را باز پس
گرفت و پیش از تدوین برنامه اصلاحات ارضی با توسل به کشت مکانیزه قسمت عمدهای از
بهترین زمینها را برای خود نگه داشت. در نتیجه پهلویها همچنان بزرگترین خانواده
زمینداران باقی ماندند. خود شاه مزرعه تجاری وسیعی در نزدیکی گرگان داشت. برادرش
عبدالرضا هم، که به «کشاورز شماره یک ایران» معروف بود، در گیلان املاک زیادی
داشت. سایر وابستگان هم در استانهای فارس، مازندران و خوزستان زمینهای تجاری
داشتند.
▫️ 2)
دومین منبع ثروت، درآمد نفت بود. بنا به نوشته یک اقتصاددان معتبر غربی، در سالهای
پایانی عمر رژیم، پولهای هنگفتی - شاید ۲ میلیارد دلار - مستقیماً از محل درآمدهای
نفتی به حسابهای مخفی اعضای خانواده سلطنتی در بانکهای خارج منتقل شد. گرچه هیچ
نشانی از این انتقالها در حسابهای خزانه دولتی پاقی نمیماند، میان مبالغ پرداختی
به ایران توسط شرکتهای نفتی و مبالغ دریافتی دولت ایران از شرکتهای نفتی تفاوتهای
آماری به وجود میآمد.
▫️ 3)
منبع سوم، تجارت بود. اعضای خانواده سلطنتی با بهرهگیری از رونق اقتصادی، مبالغ
هنگفتی را با شرایط بسیار مناسب از بانکهای دولتی وام میگرفتند و در حوزههای
گسترده تجاری و صنعتی سرمایهگذاری میکردند. در اوایل دهه ۱۳۵۰، پهلويها
ثروتمندترین خانواده سرمایهگذار ایران بودند. خود شاه مالک بخشی از سهام دو
کارخانه ماشینسازی، دو کارخانه خودروسازی، دو شرکت تولیدکننده آجر، سه شرکت معدن،
سه کارخانه بافندگی و چهار شرکت ساختمانی بود. خواهرزادهاش شاهزاده شهرام،
سهامدار اصلی هشت شرکت بزرگ فعال در کارهای ساختمانی، بیمه، تولید سیمان، بافندگی
و حمل و نقل بود. سایر وابستگان نیز در ۱۵۰ شرکت فعال در بخش های بانکداری، تولید
آلومینیوم، هتلداری و کازینوداری سهیم بودند.
▫️ 4)
آخرین منبع ثروت دربار، بنیاد پهلوی بود
]داراییهای این بنیاد عموماً به بنیاد مستضعفان رسید[. بنا به گفته
بانکداران غربی این بنیاد سالانه بیش از ۴۰ میلیون دلار کمک مالی دریافت میکرد،
چونان خزانه مالیاتی مطمئن بخشی از املاک و داراییهای خانواده پهلوی بود و بنابراین
«تقریبا در همه زوایای اقتصاد کشور نفوذ می کرد.» در سال ۱۳۵۶، این بنیاد در ۲۰۷
شرکت از جمله 8 شرکت استخراج معدن، ۱۰ کارخانه سیمان، ۱۷ بانک و شرکت بیمه، ۲۳
هتل، ۲۵ شرکت صنایع فلزی، ۲۵ شرکت کشت و صنعت و ۴۵ شرکت ساختمانی سهام دار بود. به
نوشته نیویورک تایمز «این بنیاد به ظاهر خیریه در سه راه مورد استفاده قرار میگرفت:
1) منبع مالی برای خانواده سلطنتی، 2) وسیلهای برای نفوذ در بخشهای کلیدی
اقتصاد؛ و 3) راهی برای پاداشدادن به پشتیبانان رژیم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر