میانهی
شهریور سال 52 (45 سال قبل)، نوزده روز بعد از آنکه «آلنده» (رئیسجمهوری منتخب
شیلی)، «پینوشه» را فرمانده ارتش کرد، ساختمان ریاستجمهوری بمباران شد. ارتش علیه
دولت کودتا کرده بود. رئیسجمهوری کشته شد. بعد از آن موج بازداشت، شکنجه و اعدام
گسترده هواداران دولتِ ساقطشده و چپگرای شیلی آغاز شد. آمریکا از این کودتا
حمایت کرد چون علیه نفوذ کمونیستم در آمریکای جنوبی بود. ریچارد نیکسون (رئیسجمهوری
وقت آمریکا) نگران بازتولید یک کوبای دیگر بود. حمایت جدی از پینوشه را مارگارت
تاچر (نخستوزیر وقت انگلستان) نیز ادامه داد.
دوباره
«مصلحت» به کار توجیه «جنایت» آمده بود.
چند
ماه بعد، اوایل سال 1974، اسقف لوتری (هلموت فرنز) و همتای کاتولیک او (اسقف انریکه
آلویپر)، با پینوشه (رهبر کودتا و شیلی) در دفتر کارش ملاقات کردند. آنها رؤسای «کميته صلح» بودند؛ همان سازمانی که چندین
گروه مذهبی مهم شیلی برای حفاظت از قربانیان دیکتاتوری تأسیس کرده بودند و پینوشه قرار
بود درش را به زودی تخته کند.
برای اینکه
مبادا رئیس جمهور مستبد، که از همان موقع انفجارهای ناگهانی خشماش زبانزد شده
بود، از کوره در برود، دو اسقف تصمیم گرفته بودند از كلمة «شکنجه» استفاده نکنند
بلکه واژه «presiones fisica» را
به کار ببرند: که یعنی فشار جسمی به زندانیان سیاسی. در عین حال وقتی فرنز و آلویپر
تلاش کردند در لفافه توضیح بدهند که دنبال چه هستند، پینوشه حرف آنان را قطع کرد و گفت: «وقتی از «فشار جسمی» حرف میزنید،
منظورتان «شکنجه» است؟» بعد از اینکه فرنز و آلوییر حرفاش را تأیید کردند، تا پایان
شرح شکایاتشان،
پینوشه دیگر حرف آنها را قطع نکرد؛ آرام به خواسته آنها برای پایان دادن به این
رفتارها گوش کرد. بعد نوبت پینوشه بود که حرف بزند؛ «ببینید، شما کشیش هستید و در
کلیسا کار میکنید.
میتوانید از نعمت شفقت و خیرخواهی بهرهمند باشید ولی من یک سربازم و به عنوان رئیس
کشور، در مقابل کل ملت شیلی مسئولیت دارم. طاعون کمونیسم این ملت را تار و مار
کرده است. به همین خاطر باید ریشه کمونیسم را بکنم. خطرناکترین کمونیستها تندروهای «میر» (جنبش
انقلابی چپ) هستند. اینها را باید شکنجه کرد وگرنه چهچهه نمیزنند، متوجه منظورم
که هستید. شکنجه برای ریشه کن کردن کمونیسم لازم است. از سر خیرخواهی برای میهن.»
(ر.ک: کتاب «شکستن طلسم وحشت» | نشر کرگدن)
پینوشه اندکی بعد از سیوسومین سالگرد کودتایش (آذر 1385) در سن 91 سالگی مُرد؛ بدون
آنکه محاکمه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر