امثال فیدل کاسترو، مسیر تاریخ را تغییر میدهند. همتشان در
مبارزه با ستمکاری ستودنی است؛ وجودشان بشارت جان ستمدیدگان میشود. همه مشکل اما
وقتی آغاز میشود که بعد از پیروزی بر طبقهای از ستمکاران، خود بر صدر طبقه جدیدی
از ستمکاران مینشینند؛ "ستم" از بین نمیرود.
فیدل کاسترو مرد بزرگی
بود؛ ملتاش به این راحتی مرگ او را باور نخواهند کرد، باور مرگ خدایگان، دشوار
است؛ همه جا. امروز یک شبکه تلویزیونی اروپایی چند مصاحبه با شهروندان هاوانا نشان
میداد که میگفتند مرگ فیدل را باور ندارند ... و این نشانه است؛ نشانهی
فروکاستن مدام از شأن مردم.
سالها قبل، آلینا رِوئلتا، دختر فیدل کاسترو، در انتقاد
از پدرش گفته بود: «او به خاطر خراب کردن کوبا، شایسته یک مدال است ... آنها
(حکومت) همیشه در حال اختراع انگیزهای هستند تا مردم کوبا را وادارند به چیزهای
دیگری غیر از واقعیت فکر کنند.» (*)
و انگار هیچ واقعیتی جز "ستم" وجود ندارد؛ گو
شکل و اسم ستمکاران عوض شده باشد.
(*) انقلاب کوبا | تالیف: اِرل رایس | ترجمه مهدی حقیقتخواه
| صفحه 129 | انتشارات ققنوس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر