بخش مهمی از پسانداز نسل
و خانوادهتان بر باد رفته؛ یا به بیتدبیری خودتان یا به قضا و اجبار روزگار و پیشامدی
که منتظرش نبودهاید. بدتر این که، دست از آن بیتدبیری بر نمیدارید، روزگار هم چنانکه
باید و شاید، همراه و همرأی شما نیست. در چنین حالی، خوشحالی بابت آب باریکهای به
اسم حقوق ماهیانه، چقدر دلتان را خوش میکند؟!
خوشحالی بابت این برف و بارانهای
اخیر دقیقا به همین میماند! در 62 روز اول سال آبی 95-94، بارشها در استان زنجان
نسبت به مدت مشابه سال قبل، 37 درصد افزایش نشان میدهد ولی به قول پرفسور پرویز کردوانی:
«هرروز هم باران ببارد مشکل کمآبی پابرجاست»؛ چه آن که در این چهار دهه بر ذخایر و
پسانداز آبی کشور چنان خسارتی رفته که به
این زودی و به این سادگی، جبرانکردنی نیست.
سازمان محیطزیست سرعت استفاده
از منابع آب زیرزمینی را در ایران، در قیاس با استاندارد جهانی، سه برابر بیشتر تخمین
میزند. این برداشت بیرویه عامل خشکیدن ۲۹۷ دشت از ۶۰۰ دشت ایران است. همچنین بهخاطر
عدم رسیدگی به شبکهی انتقال آب 35 میلیارد مترمکعب آب در مسیر انتقال هدر میرود.
روزنامه واشنگتنپست تیرماه سال گذشته، اعلام کرد ایران در بین ۲۴ کشوری قرار دارد
که وضعیت آب در آنها خطرناک است. این روزنامه بحران ایران را ناشی از برنامهریزی نادرست
در سالهای اخیر دانسته بود. خردادماه سال گذشته نیز خبرگزاری جهانی طبیعت با انتشار
خبری، بحران شدید آب را برای ایران بزرگترین چالش در دوران معاصر خواند. در این گزارش
آمده بود که بر اساس مستندات راهبردهای بینالمللی آینده، ایران از سالها پیش در
معرض بحران آب قرار داشته اما در سه دهه اخیر برای آن گامی برداشته نشدهاست. این گزارش
حاکی از آن است که ایران از مرحلهٔ آمادگی برای خطر عبور کرده و هماکنون در خطر قرار
دارد. تنها در استان زنجان 7400 حلقه چاه غیرمجاز وجود دارد، در مقابل تنها 1400 حلقه
چاه مجاز که البته این چاههای مجاز نیز، میزان برداشتی بیشتر از حد مجاز دارند! وزیر
نیرو تیرماه امسال اعلام کرد: «از 50 سال گذشته تاکنون بیش از 110 میلیارد متر مکعب
از ذخایر استراتژیک آب کشور برداشته شد و جبران این برداشت هیچگاه صورت نگرفته و این
منابع به صورت تصاعدی در حال نابودی بوده است.» شهریور گذشته چیتچیان (وزیر نیرو)
به روزنامه شرق گفته بود برنامهای در دست اجرا دارند که ابتدا بیلان منفی سفرههای
آب زیرزمینی را متوقف کنند (جلوی اضافهبرداشتها را بگیرند) و سپس طی بیست سال، این
بیلان را به تعادل سالانه برسانند تا طی این مدت (مثلا در سال 1414) ذخایر آبی ایران
را به وضیعت ایستایی 30 سال قبل (1364) برسانند!
باران و برف این هفتههای
اخیر حتما همه ما را خوشحال کرده؛ عین ورشکستههایی که حقوق بخور و نمیر سرماه گیرشان
آمده و این واقعا و در اساس، تلخ است. خیلی فعال و حساس باشیم و برنامههای موفقیتآمیز
کنترل بحران را اجرا کنیم، 20 سال بعد تازه ذخایر آبی کشور به اندازه 50 سال قبلاش
میشود؛ این ترسناک نیست؟
ما با محیط زیست معامله وحشتناکی
کردهایم که بازندگاناش خودمانیم و فرزندانمان.
.
.
این یادداشت در شماره 29 آذر 94 روزنامه صدای زنجان چاپ شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر