(1)
هفتهنامه
9 دی بر اساس نامه هیئت نظارت بر مطبوعات به دادستان دادگاه ویژه روحانیت، توقیف
شد. این هفتهنامه متعلق به حجتالاسلام حمید رسایی (نماینده تهران در مجلس، نزدیک به جبهه
پایداری و جریان آیتالله مصباح) است. در نامه دبیر هیئت نظارت بر مطبوعات، به طور مشخص به چند مطلب درج شده
در این هفتهنامه، به عنوان دلایل توقیف اشاره شده؛ «اخراج دانشمندان هستهای»،
«تغییر 3هزار مدیر دولتی فقط در 6 ماه»، «دولت امنیتیها و بیتدبیریهای امنیتی»،
«زاویه نگاه مسئولین سیاست خارجی تفاوت محسوسی با رهبر انقلاب دارد».
.
هیئت
نظارت بر مطبوعات متشکل است از: یکی از قضات به انتخاب رییس قوه قضاییه، وزیر فرهنگ
و ارشاد اسلامی یا نماینده تام الاختیار وی، یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به
انتخاب مجلس، یکی از استادان دانشگاه به انتخاب وزیر علوم، یکی از مدیران مسئول مطبوعات
به انتخاب آنان، یکی از اساتید حوزه علمیه به انتخاب شورای عالی حوزه علمیه قم و یکی
از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی به انتخاب آن شورا.
.
اینک
سئوال این است: آیا می توان از توقیف هفتهنامه 9 دی دفاع کرد؟
.
.
(2)
به
یکی از تیترهای این هفتهنامه که در نامه دبیر هیئت نظارت بر مطبوعات نیز به آن
اشاره شده، توجه کنید:
«جوانانی
که ترور نشدند، اخراج و ستارهدار میشوند / اخراج دانشمندان هستهای»
.
روتیتر
به صراحت اخراج «دانشمندان هستهای» را در راستای ترورهای موسوم به ترور دانشمندان
هستهای جای داده. این یک اتهام سنگین علیه سازمان انرژی اتمی و دولت است. مضاف
بر این که (با فرض واقعیت داشتن اخراج کسانی از این سازمان)، خواننده احتمالا به
این واقعیت ارجاع داده نمیشود که:
الف)
به خصوص طی دو سال آخر ریاستجمهوری احمدینژاد استخدامهای وسیع غیرقانونی در
دستگاههای دولتی با ترکیب و جهتگیریهای خاص صورت پذیرفته و ممکن است این اخراجها
از تبعات همان اقدامهای پیشین دولت گذشته باشد
ب)
آیا لزوما هر کسی که از سازمان انرژی اتمی اخراج شد، «دانشمند» بوده؟ اشکال
کار در این فقره شاید از اینجا نشأت گرفته که شهید مصطفی احمدیروشن به عنوان مدیر
ستادی این سازمان نیز – که ترور شد - «دانشمند» معرفی شده است.
.
(3)
روحانی
در آخرین اظهارات خود درباره آزادی بیان و مطبوعات، از دستگاههای ذیربط خواسته
بود تا «توقیف» اولین انتخاب در برخورد با تخلف مطبوعات نباشد. این رویکرد بلافاصله
با واکنش سرد، مخالفتآمیز و علنی رئیس قوه قضاییه مواجه شد. آیتالله لاریجانی
گفت: «ضبط و توقیف ابزار ترویج جرم نیز ضروری
و قانونی است و دادستان موظف است ابزار جرم را حتی اگر روزنامه باشد ضبط و توقیف کند.»
حال اگر گیریم که توقیف 9 دی توسط هیئت نظارت بر مطبوعات، عینا نظر دولت بوده،
باید بپذیریم که:
.
الف)
مدیران دولت روحانی به آنچه رئیسجمهور گفته باور ندارند (و هکذا خود رئیس جمهور!)
ب) وقتی
عالیترین مقام قضایی رویکرد عالیترین مقام اجرایی را رد میکند، دولت نیز لزومی
نمیبیند فضای باز یکطرفه به سود مخالفان خود باز کند. اگر قرار بر تحمل مخالف و
منتقد است، هر دو طرف باید به آن ملزم باشند.
.
(البته در نامه توقیف، به موثر واقع نشدن تذکرات قبلی، اشاره شده است. این فقره را مقایسه کنید به توقیف روزنامههای بهار و آسمان که با اولین خطا و با وجود عذرخواهی بلافاصله توقیف شدند.)
(البته در نامه توقیف، به موثر واقع نشدن تذکرات قبلی، اشاره شده است. این فقره را مقایسه کنید به توقیف روزنامههای بهار و آسمان که با اولین خطا و با وجود عذرخواهی بلافاصله توقیف شدند.)
(4)
به
عنوان کسی که معتقد به فضای باز نقد و نقادی است، نمیتوان از توقیف هفتهنامه 9
دی دفاع کرد.
از مدیر هفتهنامهای که نام نشریهی خود را از یک رخداد و پروپاگاندای سیاسی ِ صرف اخذ کرده هم به راحتی میتوان انتظار جنجال و هیاهو و مظلومنمایی داشت ولی سابقه امثال رسایی اجازه نمیدهد او را به آسانی از حامیان مدارا دانست.
همزمان باید از روحانی خواست که دستور دهد کارشناسان بررسی کنند که آیا مشی سید محمد خاتمی در تحمل منتقد با وجود مشی سایر ارکان نظام در سرکوب حامیان او، «احتمالا» اثری دراز مدتتر در رشد و توسعه سیاسی نخواهد داشت؟!
از مدیر هفتهنامهای که نام نشریهی خود را از یک رخداد و پروپاگاندای سیاسی ِ صرف اخذ کرده هم به راحتی میتوان انتظار جنجال و هیاهو و مظلومنمایی داشت ولی سابقه امثال رسایی اجازه نمیدهد او را به آسانی از حامیان مدارا دانست.
همزمان باید از روحانی خواست که دستور دهد کارشناسان بررسی کنند که آیا مشی سید محمد خاتمی در تحمل منتقد با وجود مشی سایر ارکان نظام در سرکوب حامیان او، «احتمالا» اثری دراز مدتتر در رشد و توسعه سیاسی نخواهد داشت؟!
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر