سلامْ تنها خوب
همیشه فکر کردهام اولین بار چه کسی، با کدام
قصد و نیّت، با کدام ژرفاندیشی و طبع نازک، «تن» را با «ها» جمع بست؛ رسید به
«تنها» تا از آن، معنای منفرد و یکه و واحد و
احد را قصد کند؟! انگار که آب روی آتش بگذاری تا سرد شود! لابد همه کلمهها
داستان خودشان را دارند؛ همه کلمهها و این وسط مگر چند کلمه این طوری هست که جمع بسته
میشود تا مفرد شود؟! همه مسئله و نکته هم در فاصلهای است که بین «تن» و «ها» - ابزار
جمع بستن - حذف شده تا منفرد بودن حاصل شود.
و تازه بین این همه کلمه چرا «تنها»یی که
این همه برای بسیاری قبله و گذر پالودن روان
بوده، برای بسیاری فرصت از دست رفته، برای بسیاری مایه و دلیل هراس؟ یک کلمه با معنا
و حسی این همه تنیده در روح و روحیات تک تک
آدمها!
.
دلآرام! «تنها» کلمه بسیار عجیبی است.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر