۱۳۹۱ بهمن ۲۷, جمعه

شعر جمعه - 20

...
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا می‌خواند.
.
.
سهراب سپهری

۳ نظر:

  1. از نظمی که این‌جا دارد خوشم می‌آید. شاید به ندرت با بعضی نظرهای شما موافق نباشم اما منظم بودنتان را دوست دارم و گاهی انتخاب‌های خوبی که دارید. مثل عکس‌های قبرستان بندرعباس و قبرهایی که برای عکاسی انتخاب کردید.
    پنج‌شنبه شب مشغول خواندن و نوشتن و گوش دادن هستم که عدد یک می‌افتد کنار گودرم. و بعد می‌بینم دقایقی از دوازده گذشته و باید شعر جمعه را بخوانم.
    مرسی.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ممنونم از این نظر لطف شما
      خوشحالم به نظمی که لااقل در مورد پست های ثابت مد نظر داشتم (عکس / کاریکاتور / شعر) نزدیک شده ام

      حذف
  2. می دوم تا ته ...

    مم نون جناب معینی

    پاسخحذف