(1)
در نبرد
استالینگراد (جنگ جهانی دوم)، آلمانهای متجاوز و نیروهای کمکیشان قصد تسخیر این شهر
مهم اقتصادی شوروی را داشتند. روس ها مقاومت بیمانندی از خود نشان دادند. هر دو طرف
قصد کوتاه آمدن نداشتند. شهر ویران شد اما به دست آلمان ها نیفتاد و همین آغاز پایان هیتلر شد. کل تلفات نیروهای
محور (آلمان، ایتالیا، رومانی و مجارستان) چیزی حدود ۸۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده میشود.
تاریخنگاران رسمی ارتش روسیه، برآورد میکنند که یک میلیون و صد هزار سرباز شوروی
برای دفاع از شهر جان باختند یا مجروح و مفقود شدند. رقم نیروهای مردمی و غیر نظامی
کشته شده در نبرد نیز حدود ۴۰۰۰۰ نفر تخمین زده شده.
.
(2)
ژاپنیها
تسلیم نشدند تا ناکازاکی و هیروشیما را با مردمانش، بمبهای اتمی آمریکا با خاک یکسان
کردند. بعد تسلیم شدند. در هیروشیما به علت این بمباران، حدود 200 هزار نفر مُردند و
در ناکازاکی حدود 80 هزار نفر.
.
(3)
آمریکا
جنگ ویتنام را به ویتکنگها باخت. فالاچی در مصاحبه با هنری کسینجر – وزیر خارجه
وقت آمریکا – از او پرسیده بود: فکر نمی کنید که اسشلینگر حق داشته باشد آنجا که
میگوید: «جنگ ویتنام تنها توانست نشان دهد که چطور نیم میلیون آمریکایی با تکنولوژی
پیشرفتهشان قادر به شکست مردمی نبودند که از نظر تسلیحات بسیار بد و لباس آنها
فقط یک پیژامای سیاه است.»؟
.
(4)
از «ای.ایچ.
کار» در کتاب مهم و معروف «تاریخ چیست؟» (ص 100) آمده: «این حرف مهمل است که تعمیم
با تاریخ جور در نمیآید، رونق تاریخ به تعمیم است.»
تاریخ
پر است از مبارزهها، بردنها و باختنها، تسلیم شدنها و نشدنها؛ اینها را میشود تعمیم داد برای خودمان ...
شما
«ایمان» پیروزی را در میان مردم می بینید؟ «عقلانیت» پیروزی را نزد بزرگان؟ چطور
میشود مطمئن شد؟
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر