۱۳۹۱ تیر ۸, پنجشنبه

غزل پنجره

یک کلبه خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره
.
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
.
در این سیاه چال سراسر سئوال
چشم و دلی مجاب و کمی پنجره
.
بویی ز نان و گل به همه می رسید
با برگی از کتاب و کمی پنجره
.
موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره
.
قیصر امین پور

۲ نظر:

  1. ای کاش جای این‌همه دیوار و سنگ
    آیینه بود و آب و کمی پنجره...


    عالی
    ممنون

    پاسخحذف
  2. پنج شنبه ای خیلی دلم گرفته بود، تا کتاب شعر قیصر را باز کردم همین شعر آمد ... خیلی حال داد :)

    پاسخحذف