۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه

بلیت

باید برای تو هم بلیت می گرفتم حیف!
می توانستی نشسته باشی کنارم و این قطار
روی ریل های موازی
ما را به هم برساند به قول دزارگ*
آنوقت می توانستم از شر این پیرزن خلاص شوم
که هی دارد از مرگ عنقریب می گوید
نیستی که
آدم می ترسد
حالا اگر قطار از ریل خارج شد
حال اگر زد و مردم
قرارمان چه می شود که باید با هم
می مُردیم
نه!
ایستگاه بعدی باید پیاده شوم
باید برگردم
دلیلی ندارد این پیرزن دروغ بگوید
.
.
علیرضا بازرگان / کتاب «سر در نمی آورم»
.
* دزارگ: ریاضیدانی که می گوید دو خط موازی در بینهایت به هم می رسند
.
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر