(1)
حجت الاسلام محمدرضا زائری در مراسم
رونمایی از سه کتاب جدید خود و در حضور چهره های سرشناس حوزه رسانه و نشر و فرهنگ،
به انتقاد از امام جمعه موقت تهران پرداخته و گفته: «هفته پیش نامهای برای یک
بزرگواری که با شعار «بنده آماده شهادت در راه ارزشها (هستم)» شناخته میشود میرود
که در آن نامه او را با «حجتالاسلام و المسلمین» (خطاب کرده بودند)، اما نامه به
دلیل عدم ذکر عنوان «آیتالله» برگشت میخورد ...»(+)
او اسمی از این امام جمعه نیاورده ولی
آخرین بار، حدود دو هفته قبل، این سید احمد خاتمی بود که گفته بود: «من به دفاع از
اصالتها و ارزشهای اسلام اعتقاد دارم و هر خطبهای هم که میخوانم آماده هزینه
دادن برای آن هم هستم و بالاترین هزینه هم شهادت است که آماده آن هستم.»(+)
.
(2)
تیرماه سال گذشته آیت الله جوادی آملی
گفته بود: «آن که صاحب جواهر(+) می گوید این است که آیا القاب و اجلال و تکریمی که
قبلا برای شخصی نمی کردند اکنون به خاطر جایگشاهش می کنند، مانند این که قبلا می
گفتند حجت الاسلام است اکنون که با او کار دارند می گویند حجت الاسلام والمسلمین
یا به او آیت الله می گویند آیا این رشوه است یا نه؟ ... صاحب جواهر فتوا می دهد
احترام و تجلیل کردن های بی خود، حساب و کتاب دارد. اگر کسی که بیخودی با او
احترام می کنند با بی اعتنایی او را رد کرد، مرتشی نیست اما اگر خوشش آمد، او که
این لقب را واجد نیست، بار ِ او کرده اند و بپذیرد، مرتشی شده است.»(+)
.
(3)
حسن عباسی، که به سخنرانی و تاویل های
جنجالی مشهور است، جایی گفته: «این حجم چند صد هزار دقیقه ای تلوزیونی آقای جوادی
(آملی) یک نفر بگوید در جامعه اثرش چه بوده است؟ هرکجا گفتند ما حاضریم مناظره
کنیم و با همان تکنیکی که در بدایه و نهایه است ثابت می کنیم که اینها نمی توانند
کاری کنند.»(+)
.
(4)
جایگاه و قرابت سیاسی جوادی آملی و سید
احمد خاتمی را در هرم قدرت کشور طی سال های اخیر مقایسه کنید. هر اندازه جوادی
آملی پایین آمده، سید احمد خاتمی بالا رفته. جوادی آملی از عضویت در مجلس خبرگان
رهبری و امامت جمعه قم کنار رفته، در مقابل سید احمد خاتمی در حد عضویت در هیات
رییسه مجلس خبرگان و امامت جمعه پایتخت بالا کشیده شده. کمتر کسی شاید در جریان
این پروسه صعود در زمانی کوتاه باشد، و بتواند آیت الله خوانده نشدن اش را تاب
بیاورد. آمادگی برای شهادت در کلام و هکذا؛ گرد کردن چشم ها از خشم و التذاذ وافر
بردن از آزادی بیان علیه منتقد و مخالف هم که زحمتی ندارد.
شاید حسن عباسی حق دارد. وقتی کسی که
آن قدر به جزییات حساس است که تاکید دارد «آیت الله» گفتن هم حساب و کتاب دارد،
دامن خود را دور می کند از مراکز قدرتی که مدعیان شهادت و دلسپردگان لقب «آیت
الله»ی را بالا می کشند، لابد به این خیال ملال آنگیز است که چند صد هزار دقیقه
برنامه سخنرانی اش در تلویزیون، پس کجا باید اثر می کرد؟
.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر