۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

مدیران منعقد شده با آگهی و ژست


مدیرکل بهزیستی استان هرمزگان (ع.ب) از وقتی که شروع به کار کرده، یک پای ثابت صفحات رپرتاژ آگهی نشریات استانی شده. از این جهت تقریبا شهردار سابق بندرعباس را پشت سر گذاشته(+). نمی دانم در نشریات محلی سایر استان ها این وضعیت چندش آور تا کجا پیش رفته، ولی همین اندازه از نشریات محلی بندرعباس بدانید که اخیرا حتی مد شده عکس مدیران را در سایزهای بزرگ، عین پوسترهای تبلیغاتی، کنار چند ستون نوشته سراسر تعریف و تمجید با فونت درشت، چاپ می کنند، تا قیافه مهوع این حضرات که معلوم نیست هزینه های این چنینی تبلیغاتی شان از کجا تامین می شود و کدام درد مردم را درمان می کند، مدام جلوی چشم ها باشد. در این بین مدیر کل بهزیستی هرمزگان کار را به جایی رسانده که از صف کشیدن تحقیر آمیز روستاییان محروم و مظلوم مقابل خود، در حالی که همان ایستاده روی عریضه های آن ها دستور همایونی صادر می کند، عکس در نشریات چاپ می کند.
.
حالا اگر به خاطر داشته باشید هفته گذشته ماجرای کودک آزاری در بندرعباس در رسانه ها منتشر شد. دریا و میرعلی دو کودک قربانی کودک آزاری توسط پدرشان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند.  دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان اعلام کرده بود که به دلیل اینکه مشخص نبوده این کودکان دچار خونریزی داخلی شده‌اند یا نه، به بیمارستان شهید محمدی اعزام می‌شوند(+). حالا فکر می کنید این مدیر کل ِ ماسیده و پهن شده روی صفحات نشریات محلی، چه واکنشی نشان داده؟ گفته که: "دنیای خارج از کشور به خصوص غرب منتظر این هستند که در ایران کوچکترین اتفاقی رخ دهد و این خبرها را برجسته کنند در صورتی که در غرب با توجه به مشکلات عدیده ای که در بحث کودک آزاری وجود دارد حتی یک خبر هم درج نمی شود ... در کشور ما که یک کشور اسلامی است و با مدیریت اسلامی اداره می شود، کودک آزاری به ندرت اتفاق می افتد ... مسوولین کشور هم دقت کنند که هر مساله کوچکی را رسانه ای نکنند ...".
.
.
.

۳ نظر:

  1. در گودر:
    .
    .
    سرمیاد زمستون - فاصبروا ان الله مع الصابرین
    .
    آرمان امیری - آقا به نظر بدجوری عصبانی می‌رسید
    .
    من - آرمان خیلی عصبانی بودم و هستم و خواهم بود! ... اگه بدونی چه عکس هایی از خودش چاپ می کنه، عین یه رییس جمهور دختر بچه بزک می کنن وقت شهرستان رفتنی بیاد جلو بهش گل بده و کلی ژست تهوع اور دیگه... حرفاشو درباره کودک آزاری که خوندم، قاط زدم رسما! ما هم آدمیم خب ;)
    .
    آرمان امیری - گاهی آدم به ذهنش می‌رسه که این انتقادات سوسول بازیه؛ باید پاشی صاف بری بزتی تو گوش طرف و خلاص؛ مخصوصا اگه آدمش کرمانشاهی باشه:))
    .
    Sohail Jannessari - ما یه وقتی تو استان اصفهان یه هفته‌نامه‌ی استانی کار می‌کردیم، حتی مدیرهای اصلاح‌طلب می‌ترسیدن بهمون پول، آگهی یا چیز دیگه بدن. مدیرمسئول و صاحب‌امتیاز و سردبیر عزیزمون تا یه مدت پول هفته‌نامه رو با رپرتاژ آگهی درمی‌اوردن.‏
    .
    مسعود بُرجیان - تأیید کامنت سهیل!
    .
    من - سهیل! امیدوارم از مطلب من این طوری برداشت نکرده باشی که از اساس با رپرتاژ آگهی مخالفم

    پاسخحذف
  2. salam kakaye aziz.shoma ba eftekhar link boodi...me ham khoneye 9 nohmam va omidvaram betonim tabadole nazar konim.
    sar bezan

    پاسخحذف
  3. در گودر نوشته شده:
    .
    .
    Nima Ch. - عصبانیت داره خب. منم الان دارم قاطی‌ می‌کنم. امیدوارم تا پنج دقیقه دیگه کسی‌ نیاد دور و ورم باهم شوخی کنه

    .فقط این رو هم گفت باشم: در این غربِ کافران و بی‌ خدایان خبر یک کودک آذری مرتب پخش می‌شه. نه فقط در اخبار. اتفاقا چون زیاد توجه افکار عمومی را جلب می‌کنه، براش صد تا رپرتاژ هم درست میکنن. اینجا منتقدین میگن زیادی پخش کردنش باعث ترس زیادی مردم از هم دیگه می‌شه. اینجا مثل ایران نیست. اینجا با بچهٔ غریبه نباید حرف زد، چون بهت کاج نگاه می‌شه. ولی‌ آمار‌ها نوشته میشوند. احتمالن احتیاجی به نوشتن نبود، ولی‌ خواستم بگویم آن مردک دروغ میگوید. در سرزمین کافران، جنایت گزارش میشود. مردم آگاه میشوند و با آن مبارزه میکنند.
    .
    میرهابیل ‌‌ - نیما:در همین سرزمین هم گزارش میشود و البته به گوش مردم هم میرسد.مردم هم آگاه میشوند اما هیچ عزمی برای مبارزه نه در مردم نه در دولتمردان پیدا نمیشود!!!میدانید چرا؟
    چون مسولین خواستار درگیری مردم به حواشی هستند و مردم هم حواشی را بر اصل موضوع ترجیح میدهند متاسفانه!!!
    متهم نشوم به ساده پنداریِ موضوع جنایت.منظور اینکه متاسفانه واقعیتیست که کسی به دنبال ترمیم ریشه جنایت نیست همه به دنبال اینند که اتفاق تازه چه در راه است!!!
    فرهنگی که اگر ما مردم عادی در پی اصلاحش نباشیم حکومت ترجیح میدهد همینگونه که هست باشد
    .
    Sohail Jannessari - نه. منظورم این بود که نشریات استانی، چندان شرایط مناسبی ندارن از نظر مالی. تازه اینی که من میگم مال سال 85 و 86ه که اوضاع اینقدر بد نبود. وقتی نشریات نیاز شدید پیدا می‌کنن به رپرتاژ، افرادی هم پیدا میشن که حاضر و آماده‌ن به دادن پول، با اینکه نه اهمیتی دارن و نه ارتباطی و نه هیچ چیز دیگه‌ای غیر از پول.
    حقوق نگرفته‌ی ما هم قرار بود از همین رپرتاژها در بیاد. چه جوری مخالف باشم؟
    ;-)

    پاسخحذف