۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

چهارپاره – 34



چند سال قبل، از نزدیک در جریان برگزاری مسابقات مردان آهنین بودم. علی داداشی (عکس اول، سمت چپ)، برادر روح الله داداشی، یکی از دو مرد اخلاق این دوره شد. خود روح الله در مسابقات حضور نداشت. در آن دوره حمید قرایی (در عکس سمت راست) پنجم شد. خیلی خوب در مسابقات ظاهر شد و بی حاشیه هم بود ... ورزشکارهایی که رفیق بودند، قبل از رفتن برای آیتم های مسابقه، این طوری روبروی هم می ایستادند و یکی به صورت آن دیگری که نوبت مسابقه اش بود، سیلی ملایمی می زد و پوست صورتش را کش می داد؛ می گفتند می خواهند شوک وارد کنند تا وزرشکار بتواند با حداکثر نیرو وارد مسابقه شود ... غم انگیز است: حالا برادر قرایی، که خود او هم ورزشکار پرورش اندام بود، به اتهام قتل فراری است و برادر علی داداشی هم چند روز پیش به قتل رسید
.
*
علی، طلبه نوزده ساله، توسط اراذل چاقو خورد و "بیست و شش بیمارستان" در پایتخت ام القرای جهان اسلام او را به بهانه های مختلف پذیرش نکردند تا بالاخره یک بیمارستان بعد از گرفتن پنج میلیون تومان او را برای درمان پذیرفت. مادر این طلبه جوان، عکس پایینی، با اشاره به فوج مقامات لشگری و کشوری که برای عیادت فرزند او می آمدند و می رفتند گفته بود:  "سؤال من از مسئولان این است که اگر به جای فرزند طلبه من، این اتفاق برای جوان دیگری رخ می‌داد آیا وزیر بهداشت، نمایندگان مجلس و سرداران و مسئولان دیگر به عیادت او می‌آمدند؟"
.
*
داریوش رضایی نژاد جلوی چشمان همسر و تنها دخترش، چند روز پیش در تهران ترور و کشته شد(+)
.
*
یادم هست چند شب قبل از برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84، وقتی حیدری - مجری گفتگوی ویژه شبکه دو - از احمدی نژاد پرسید که "فوری ترین اثر پیروزی احتمالی شما در انتخابات چه خواهد بود؟"، در جواب شنید که (نقل به مضمون): "در طول سه - چهار ماه بعدش یک فضای مهر و مهرورزی در کشور حاکم خواهد شد" ... کات به این روزهایمان 
.
.
.
اگر عکس را نمی بینید، اینجا را کلیک کنید
.
.

۴ نظر:

  1. روزی نسیت که وقتی در حال رفت و آمد توی خیابان هستم , صدای بوق های ممتد , فش های رکیک رانندگان برای یک لحاظه تاخیر در گذر از چراغ قرمز, دعوا و حتی چاقو کشی ... نباشم. با نگاه به گذشته فکر می کنم در حال حاضر جامعه در حال انفجار دچارفقر شدید فرهنگی و اجتماعی است. همه با هم درگیرند, حتی با خود درگیری هم داریم. همه خسته اند... مثال هایی که در روزنامه می خوانیم مربوط به اشخاص شناخته شده است مردم عادی نیز در این جریان سهیمند منتها جایی ذکر نمی شوند.
    وقتی بزرگترین دولتمردان در پشت تریبون از الفاظ رکیک استفاده می کنند و رای هم شاخه و شونه می کشند و مردم دست می زنند , دردناک ترین صحنه را شاهیدم.. نتیجه همین است که امروز می بینیم.
    وقتی در یک جامعه شایسته سالاری باشد نه کوته فکر و شارلاتان بازی, فرهنگ و تربیت صحبت و رفتار کردن , آرامش در کلمات در بین مردم ارتقا شنان اجتماعی ایجاد می کند. اگر کسی هم مشکلی دارد جرات ابراز پیدا نمی کند..
    وقتی پلیس مملکت برای ارشاد از لفظ رکیک استفاده می کند.... دیگر جایی برای ارشاد و ایجاد فرهنگ نمی ماند...
    نیاز به خانه تکانی عزیمی داریم...
    برای همین است که خیلی ها تحمل نمی اورند و هر کدوم به گوشه ای از دنیا پناه می برند...
    در جامعه ما چیزی تحت عنوان " استاندارد و کیفیت زندگی" تعریف نشده و معنایی ندارد..
    همه زندگی دولتمردان ما شده دشمن فرضی... کدام دشمن؟؟؟ وقتی دولتمردان همیشه دنبال دشمن فرضی اند , مهرورزی و محبت در جامعه جایی ندارند چون مردم هم دنبال دشمن فرضی هستند...

    پاسخحذف
  2. سلام . وبلاگی خیلی خیلی خوبی دارین .
    با اجازه تون شما رو در وبلاگ خودم لینک می کنم .
    موفق باشید .

    پاسخحذف