در آمریکا و اروپا نویسنده بودن فقط و فقط یعنی این که تو باید به خلق اثر ادبی دست بزنی و زبان و ادبیات کشورت را غنا ببخشی اما وظیفه نویسنده های آمریکای لاتین متفاوت است ... چرا؟ پاسخ یک کلام است: جغرافیا و موقعیت ویژه این کشورها. هیچ جای جهان هنوز به اتوپیای عدالت دست نیافته است اما در بعضی جغرافیاها مانند آمریکای لاتین این بی عدالتی آن قدر پررنگ است که همه جا می توان آن را دید و چشم را بی آن که نیزه دیکتاتوری ها به چشمت فرو نرود، نمی شود چرخاند. گاهی حتی آن قدر شرایط بغرنج می شود که این کاستی ها نه مطرح می شوند و نه جایی برای نقد آن ها باقی می ماند. در بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی تیغ تیز سانسور همه چیز را انکار می کند و تلویزیون های دولتی مدام خبر از میزان بالای رفاه و خوشبختی آن ملت می دهند. برای مثال اگر روزنامه های کشور من را که همگی شان به قبضه دولت در آمده بخوانید، هیچ خبری از رهبران سندیکاها دیده نمی شود، در عوض تا دلتان بخواهد می توانید خبرهایی درباره کشفیات جدید دانشمندان پرویی، میزان خوشبختی مردم و افزایش حقوق بازنشستگان بخوانید و درست همین جاست که رسالت نویسنده شروع می شود. این خلا را تنها ادبیات می تواند پر کند.
یوسا؛ نویسنده پرویی / برنده جایزه نوبل ادبیات امسال
چه تفاهمی داریم ما با کشورهای آمریکای لاتین
پاسخحذفدقیقا وضعیتی که در ایران برای هنرمندان و نویسندگان ایجاد شده . باید در ناخودآگاه مردم نفود کرد. باید کم کم ملکه ی دهنشان شود که چه کلاه گشادی بر سرشان رفته . هنوز خیلی ها باور ندارند .
پاسخحذفحلالش اون جایزه ای که بهش دادن
پاسخحذفاینکه چقدر لایق این جایزه بود رو فقط ملت هایی شبیه ملت ما می فهمن