میهن زخمی است؛ خنجری تیز، عمیق در جان و تناش رفته.
چقدر جان ِ رفته و جای خالی تا همیشه، چقدر خون ِ ریخته ...
چقدر مال بر باد رفته،
انگار تلنگری بود، یک یادآوری، یک مرور؛ رجوع به انسان، رجوع به معنای هموطن، به معنای وطن.
سهلانگاری بود یا خباثتی که این فاجعه را رقم زد؛ درسی خواهد شد؟
غمانگیز و ویرانگر و تلختر، فراموشی تلخی با تلخی تازهتری است.
آه از این روزگاری که آرامش و آسایش ملتی، در آن، این طور طولانی و از پی هم دریده میشود.
خدا شکیبایی دهد آنها که عزیزی را باختهاند و شفا بدهد آنها را که زخمی بر جان و تنشان نشسته.
🌱
رفقای دیر و دور بندریام! سلامتید؟
📷
(عکس آخر: این عکس را دیماه ۹۲ از طلوع خورشید در ساحل بندرعباس گرفتم)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر