🔹 «به همه ما سوءظن دارند و روز و شب یک بند علیه تکتکمان پروندهسازی میکنند [...] تنها سؤال این است که آن قدر زنده خواهیم ماند که ببینیم اقامه دعوای اولیه را کامل کردهاند یا نه.» ص۲۶۴
🔹«... برای تلویزیون فیلم میسازد [...] ظاهراً هرجور فیلمی را که بهش سفارش میدهند، میسازد.»
زن پرسید: «و چرا چنین کاری میکند؟»
- «امروز ِروز تقریباً همهشان همین جوریاند. بیآرمانند، فقط امرار معاش میکنند.»
[زن گفت:] «تو فرق داشتی، نداشتی؟» ص۲۶۵
🔹 «کار تاسیس یک کارخانه تحقیقاتی را به [پدرم] محول کرده بودند. پروژه عظیمی بود آن هم در زمانی که بسیاری از متخصصان به خارج گریخته بودند و متخصصانی هم که در کشور مانده بودند یا در حبس بودند یا انگ غیرقابل اعتماد خورده بودند. پدرم شکایت میکرد که جوانهایی را به کار گماشته که ناتوان، بیاشتیاق، گستاخ، جاهطلب و از خود راضیاند و فقط حرص قدرت و پول دارند. پدرم گفت آنها علیه او و معدود کسانی که کارشان را بلدند و میخواهند در آرامش کار کنند، توطئهچینی میکنند و باندبازی به راه انداختهاند.» ص۲۹۹
📌 در توصیف روزگار حکومت کمونیستی در چکلسواکی
📚 رمان "قاضی"، نوشته ایوان کلیما، ترجمه فروغ پوریاوری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر