۱۴۰۲ مهر ۴, سه‌شنبه

«تجربه‌ای که خاص ما نیست»

 


مریم شبانی یادداشت خودش را در معرفی کتاب "من سرگذشت یأسم و امید" (صفحه ۹۷ شماره ۸۵ مجله اندیشه‌پویا) چنین درخشان شروع کرده است:

«ما آدم‌های این دوره و زمانه، روح و روان‌مان کش آمده است بین یأس و امید. خیلی روزها نگاه می‌کنیم و می‌بینیم در چشم‌انداز خاکستری امروز تکلیف‌مان با فردا روشن نیست و عجیب این که در عین ناامیدی امروز، در فردای نیامده کورسوی امیدی می‌بینیم! خیلی از ما آدم‌های امروز، گرفتار تجربه مشترک یأس و امیدیم. تجربه‌ای که اتفاقا خاص ما نیست و در جوامع انسانی از نسلی به نسل دیگر، با کم و زیادها و غم و شادی‌هایی ادامه داشته است.»

در این پاراگراف آن‌چه به گمانم مهم‌تر است و قابل تامل، همین «تجربه‌ای که خاص ما نیست» است! (با "اتفاقی" بودن این اشتراک در تجربه مخالفم، دست‌کم حرف دارم راجع به آن. این تجربه مشترک یأس و امید به قدمت تاریخ عمر دارد، اصلاً سنت زندگی آدم‌هایی بوده که خواسته‌اند "انسان" باشند و "انسان" شوند؛ اصلاً "اتفاقی" نبوده است)

توجه به وجود این اشتراک در عرصه‌ای گسترده‌تر از جغرافیای خودمان در پاراگرافی که خانم شبانی نوشته "مهم‌تر" است از این که بدانیم یأس بوده، همچنان که امید هم بوده است. مهم است بدانیم زخم و مرهم است ولی مهم‌تر است بدانیم زخم و مرهمی چنین، مستقل از جغرافیا و دین و مذهب و "علت"های گوناگون یأس و امید است. مهم است بدانیم نه "تنها"ییم و نه "خط‌شکن" که کتابچه راهنما و نقشه راه نداشته باشیم؛ این سوخت موتور "امید" هم می‌شود.

کسانی که بر این باور باشند که "مسئله"شان خیلی خاص است و جنسی یکتا دارد و دیگران آن را تجربه نکرده‌اند و به تبع، راه‌حلی که باید باشد هم حتما باید "خیلی خاص" و "یکتا" باشد، احتمالاً در دایره یأس ماندگار خواهند شد یا راه‌های نادرستی را برای نجات برخواهند گزید.

از همین روست که "مطالعه تاریخ و تجربه دیگران" در کیمیاگری علیه "یأس" به نفع "امید" بسیار مهم است.

ما مکلّف به "عبرت"ایم؛ فرقی نمی‌کند از فلان انقلاب و تلاش در فلان سرزمین دور در سال‌های دور عبرت بگیریم یا از همین حوالی.

 .


پ.ن: راویان کتاب "من سرگذشت یأسم و امید" آدم‌هایی‌اند چون نلسون ماندلا، آریل دورفمن، مارتین لوترکینگ و دزموند توتو؛ «آدم‌هایی که زندگی را تا منتها‌الیه ناامیدی زیسته‌اند اما شعله لرزان امید را در ذهن و ضمیر خود نگه داشته‌اند.»

در روزگاری چنین، این کتاب حتما ارزش خواندن دارد. 

انتخاب جستارها و ترجمه از آزاده کامیار است.

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر