۱۳۹۷ بهمن ۲, سه‌شنبه

غار



▫️ اول) «در سال‌های پایانی سده نوزدهم، جاده مهم تهران – خرمشهر (اکنون 922 کیلومتر) آن قدر خراب بود که مسافرت از خلیج فارس به دریای سیاه با کشتی، از ارزروم (در ترکیه) به دریای خزر از راه‌زمینی، از باکو به انزلی با کشتی و بالاخره از انزلی به تهران از راه‌زمینی، بسیار سریع‌تر از مسیر نامبرده انجام می‌شد.» (ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، صفحه 20)

▫️ دوم) سال‌های پایانی سده نوزدهم، مصادف می‌شود با حدود 150 سال قبل، حول‌وحوش میانه سلطنت 50 ساله ناصرالدین شاه قاجار. مصادف با ساخت اولین سویچر تجاری تلفن در نیوهاون کانکتیکات، ساخت اولین نیروگاه و سیستم توزیع برق در منهتن، احیای بازی‌های المپیک در آتن و تکمیل نخستین خط راه‌آهن سراسری در آمریکا.

▫️ سوم) البته کسی سلسله قاجار و ناصرالدین‌شاه و همه شاهان و سایگان خدا بر سر مردم را به خاطر این مرارت‌های تحمیل شده بر مردم، محاکمه نکرد. ناصرالدین شاه که حین زیارت ترور شد، تازه شد «شاه شهید».

▫️ چهارم) دنیا و انسان با شتاب بسیار زیادی در حال تغییر است؛ 100 سال و 150 سال در مقیاس عمر تاریخ، حتی از وقتی به نوشتن آمد، چندان چشمگیر نیست اما جان یک آدمی هم آن قدر ارزش دارد که بی‌کفایتی بزرگان مملکت را در این اعداد گم نکنیم. این‌جا البته روی صحبت این نیست.

▫️ پنجم) اصحاب کهف سیصد سال در غار، خواب بودند و دیر، تازه وقتی دیدند سکه‌های‌شان در بازار قدیمی شده و از رونق افتاده، دانستند چه بر آنها گذشته. اصحاب کهف اگر اواخر سده نوزدهم در ایران داخل غار رفته بودند و اینک بیرون آمده بودند، همان دم ِ در ِ غار، اگر که غارشان در پروژه راه یا شهرسازی خورده نشده بود، متوجه ماجرا می‌شدند.

▫️ ششم) روی صحبت، درک و به رسمیت شناختن «تغییر» است؛ قدری بالارفتن از «همین حالا». بعد شناخت درست سهم همه عوامل در ایجاد تغییر. «سرعت تغییر» بسیار بالاست ولی عجیب است؛ خیلی‌ها «تغییر» را با همه دلایل وجودی‌اش، به رسمیت نمی‌شناسند ... چه بی‌تأمل سپری می‌کنیم، چه خود را به غارهای ذهنی‌مان سپرده‌ایم، به خواب زده‌ایم خودمان را، بیداری‌مان چه دشوار. اصحاب کهف اما خودشان را به خواب نزده بودند؛ راز ماندگاری یادشان، با وجود شهرت‌شان به «خواب»، لابد همین است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر