باید بترسیم؟
باید بترسیم و نگران باشیم و شاید: امیدوار.
مهمتر از این که مصوبه پریروز سنای آمریکا، نقض برجام است یا نه؛ این است که "سرمایه"ها، دوباره با هشدار مینگذاری سر راه اطمینان و اعتماد به سرمایهگذاری در ایران مواجه شدهاند. مهم این است دوباره بازار قمپز در کردن در همین چند روزه رونق دوباره گرفته؛ آن نوع رفتاری که درک درست از توانایی طرفین را به شدت مختل و چه بسا ناممکن میکند.
درک نادرست از توانایی، یک بار جنگ با عراق را آن طور خاتمه داد که نمیخواستیم و بار دیگر، نعمت تحریمها را در کمتر از دو سال تبدیل به تحریم ظالمانه کرد و همه هدف از مذاکره شد لغو نعمتها. در این بین توده مردم، ثروت و سرمایه و سلامت خود را باختند و البته عدهای هم کسبوکار حرام خود را پرسودتر بار آوردند.
در دو سال آخر دوره منحوس احمدینژاد، رسانهها و همچنین تریبون نظامیان بیشتر از همیشه لبریز رجزهای سیاسی بینالمللی بود و البته دقیقا، به موازات بد و بدترشدن شرایط اقتصادی. در حالی مصوبه مجلسین آمریکا را برای تمدید تحریمها، نشانه تشخیص درست در قابل اعتماد نبودن آمریکا میدانیم که در مُلک و مِلک خودمان، ایران ِ اسلامی، احمدینژاد، با حماسیترین تعابیر، مورد اعتماد قرار گرفته بود که بعد از آشکار شدن رسمی ظالمانه بودن تحریم ها نیز به دروغ میگفت که تحریمها کاغدپاره است و هنوز سیاهه تخلف و فسادهایش بسته نشده (گیریم کماکان معاف از محاکمه و بازخواست است).
در این میانه، کمتر از شش ماه مانده به انتخابات، طبیعیست این رفتار در هیئت حاکمه آمریکا، بهانه برای حمله به دولت روحانی را فراهم کند؛ دولتی که هر چند مامور به مذاکره بود ولی خود به مذاکره و دیپلماسی بیشتر از درشت گویی سیاسی باور داشت. در این هیاهو آنچه در حاشیه و سایه قرار میگیرد اقتصاد مضمحل کشور است که تشنه سرمایهگذاری و دانش است، همان اقتصادی که آن قدر به "سیاست" و رویاهای سیاسی، خون و یارانه بخشیده، که خود زمینگیر شده. پرواضح است که جریانهای افراطی سیاسی داخلی، مطلقا به تمدید ریاستجمهوری روحانی رضایت ندارند؛ بسیار بیشتر از روزگاری که تمدید ریاستجمهوری خاتمی را در دور دوم، به هیولایی علیه خود بدل کرده بودند. این را قوت گرفتن لزوم تصمیمگیری و تصمیمسازیها درباره آینده رهبری کشور، نشان میدهد.
در این میانه، اما سوی امیدوار کننده ماجرا این است که با همه قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا، اگر روند تفاهم و توافق هستهای و نزدیکی ایران و آمریکا دچار اخلالی بیش از این شود (که بر آمدن ترامپ این گمان را تقویت کرده است)، افکار عمومی جهانی، دیگر آن همراهی روانی با تحریمها را علیه ایران، که رفتارهای احمقانه دوره احمدینژادی باعث شده بود، از خود نشان نخواهد داد مگر اینکه باز موشکی عبرینویس شده، هوا شود یا "سردار"ی نامه بشارت براندازی دولت قانونی کشوری را بدهد! این همراهی افکار عمومی با ایران، کار محاصره ایران را بسی دشوار خواهد کرد.
*
پی نوشت:
چون نداری ناخن درنده تیز
با ددان آن به که کم گیری ستیز
هر که با پولاد بازو پنجه کرد
ساعد مسکین خود را رنجه کرد
(سعدی علیهالرحمه)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر