۱۳۹۲ مهر ۲۲, دوشنبه

دوباره درباره مناقشات ارضی فارس – هرمزگان!


یک) فضای احساسی عجیب و غریبی روی مسئله جدایی بخشی از شهرستان پارسیان هرمزگان و الحاق آن به استان فارس، در برخی نشریات هرمزگان و شبکه‌های اجتماعی و به تبع این دو، در چند تجمع مردمی اعتراضی در بندرعباس به وجود آمده است (ظاهرا در شهرستانهای دیگر خبری از این اعتراضها نیست). در این تجمعات حتی کار به سر دادن شعارهای توهین و تحقیرآمیز هم کشیده شده. نوعی عصبیت و تفرقه به سرعت در حال شیوع در مرکز استان است. قبلا در این باره نوشتم که در هر دو سوی این منازعه، شاهد رفتارهای غامض و پرسش‌برانگیز هستم؛ هم در سوی حامیان این تقسیمات جدید و هم در بین مخالفان آن (اینجا +). در این نوشته در مورد این که خود این طرح یا روش تصویب و بررسی‌اش درست بوده یا نه، قضاوت نمی‌کنم، خواسته‌ام نشان دهم مخالفان به کدام زبان و عمل خود را مجهز کرده‌اند. کاش دوستی از دوستان موافق طرح در استان فارس هم گزارشی می‌داد؛ اگر که آنجا هم خبری قابل نقل هست.
.
دو) به چند جمله زیر که فقط در یکی دو روز گذشته در برخی نشریات محلی بندرعباس چاپ شده توجه کنید:
تهدید مقامات: «اجرایی شدن این مصوبه مطمئنا نارضایتی‌های شدیدی در مردم استان ایجاد می‌کند و ابعاد اعتراضات و آشوبهای که ایجاد می‌کند قابل پیش بینی نیست»
تهدید استان فارس: «انتخاب دو گزینه‌‌ای: اضافه شدن به استان فارس یا از بین بردن همکاری متقابل دو استان ... در درازمدت استان فارس پیوند نزدیکی (را) که تا کنون با مردم هرمزگان داشته است، به دلیل همین زیاده‌خواهی از دست رفته خواهد دید»
ترویج ناسیونالیسم!: «این چه آشفته بازاری است که "مطاع" (متاع) آن «آب و خاک» است و آنچه خریدار ندارد حرمت است و منطق و باز منطق؟»
حماسه‌سرایان شرطی شده: «بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد بندرعباس: مردم هرمزگان اجازه نمی‌دهند حتی تکه‌ای از خاک هرمزگان جدا شود / ما نمی‌گذاریم کسی هویت‌مان را از ما بگیرد / سیاست‌بازان استان فارس می توانند کاغذپاره‌ها را دور خود جمع کرده و به آن دلخوش کنند اما این برگه‌های مچاله شده نزد حافظان خلیج فارس ارزشی ندارد»
مظلومیت ازلی: «نامه اهالی فرهنگ و هنر: تاخت و تازهای تاریخی و جغرافیایی (علیه هرمزگان) که بر هیچ کس پوشیده نیست، برای همه چه ایرانی و چه غیرایرانی منفعت داشته جز برای مردمانش»
مقابله به مثل: «بیانیه موتلفه استان هرمزگان: ضرورت تفکیک استان فارس همانند استان خراسان بیشتر احساس می‌شود.»
.
سه) و بالاخره طرح زیر:



این طرح (ورود پابرهنه به استان مظلوم هرمزگان و خروج به شکل دیگر) به طور واضحی متکبرانه است و البته ربط مستقیمی هم به مسئله تقسیمات کشوری ندارد؛ خلاصه‌ی احساس بعضی است از حقی که در طول اعصار از آنها خورده شده و می‌شود و لابد خواهد شد. احتمال این که کار به جا زدن صلیب شکسته روی این نوع طرحها هم برسد، به پیشنهاد مستقر کردن تانک و پیاده نظام در مرز با استان فارس، با بررسی استفاده از نیروی هوایی و دریایی مستقر در منطقه برای مقابله با خوابهای پلید اجانب و استکبار فارس، زیاد است! کلا از ازل مرزهای جغرافیایی استانها همینی بوده که هست و تا ابد خواهد بود؛ اگر هم این طور نبوده، می‌شود این طور تصور، و بعد همه مطالبات را خواست که یکجا وصول کرد!
.
چهار) زنده بودن روح پرسشگری و عصیان نزد مردم یک شهر و  کشور، معلوم است که عرصه کار و خرابکاری را برای بی‌عرضه‌ها تنگ می‌کند. حیات این روحیه بسیار ستایش برانگیز است اما آدرس ِ عوضی دادن، به گمان پررونق کردن این روحیه و به گمان انتفاع در لایه‌های مستور و دور از نظر عامه، تیشه زدن به ریشه همین روحیه پرسشگری است. همین.
.
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر