۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه

این ژست بر باد است


احمدی‌نژاد در متن حکم برای رحیم اسفندیار مشایی نوشته: «این جنبش (جنبش عدم تعهد) فارغ از قطب‌بندی قدرت و ثروت و صرف نظر از تفاوت و اختلاف در زبان، رنگ، نژاد و گرایش‌های دینی و مذهبی به دنبال دنیایی عاری از تبعیض، ظلم، تحقیر و تخفیف انسان، فقر، فساد و سلطه‌گری است و با نگاهی جهانی به دنبال رفاه و سعادت برای همگان و ساختن دنیایی سرشار از عشق و زیبایی برای همه ملت‌ها و انسان‌هاست.»
و بلافاصله در پاراگراف بعدی می آورد که «روشن است که اندیشه مهدوی تنها راه نجات انسان و تحقق آرزوهای جامعه بشری و التیام بخش همه زخم‌های کهنه و تاریخی است.»(+)
.
از هنر ارزشمند وصله زدن مهدویت به جنبش عدم تعهد که بگذریم، همه ژست پلورالیستی و نفرت از قطب‌بندی قدرت و ثروت و اندیشه‌ورزی برای سعادت بشر -  فارغ از تفاوت در زبان، رنگ، نژاد و گرایش‌های دینی و مذهبی -  در همین دو پارگراف چسبیده به هم بر باد است؛ آنجا که  احمدی‌نژاد خود، به روشنی «تنها» راه نجات انسان و تحقق آرزوهای جامعه بشری و التیام بخش «همه» زخم‌های کهنه و تاریخی را پیدا کرده و بر آن اصرار دارد؛ و چه بلاها بر سر بشر آمده از دست و ایده آنانی که باور داشتند تنها راه نجات، همانی است که خودشان یافته یا بافته یا ساخته و پرداخته‌اند و باید که به مدد سربازانشان همه را خوشبخت کنند؛ حتی اگر شده به بهای شکستن نمکدان‌ها، و ویران کردن زندگی‌ها  ... باقی در این حکم برای «مشایی ِ عارف»، هر چه هست بازی انتخابات خرداد سال بعد است؛ همانی که روزنامه قاضی مرتضوی تیتر زد: «آن مرد آمد»! ... هیزم روزهای دعوا و آتش و تنش، بر بام خانه مردمانی که روی گنج، حکم دارند که سهم‌شان رنج باشد، بی‌تضمینی برای رسیدن به گنج، تا که گردن فرازان سیاست، راه خود روند و ساز خود کوک کنند که حالا چند وقتی‌ است، آوای دُهل‌شان، حتی از دور هم خوش نیست.
.
.
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر