مصاحبه ای خوب، و نه خیلی خوب!، از دکتر
علیرضا مرندی، وزیر سابق بهداشت و طراح اصلی برنامه کنترل جمعیت در سال 68 و البته
نماینده فعلی تهران در مجلس، خواندم که به گمانم باید خیال من نوعی را تا حدی از آنچه
به اسم برنامه «افزایش جمعیت» در این روزهای اخیر مطرح شده، آسوده کند.
.
متن کامل مصاحبه را از مشرق نیوز، اینجا(+) بخوانید و خلاصه آن را، به دلیل اهمیتی که به
نظر من دارد، در ادامه همین پست.
.
گفته های مرندی، از پنج جهت حائز اهمیت
و توجه است :
- روند تاریخی تصویب لایحه کنترل جمعیت و نقش افراد مختلف را بیان می کند
- بین کنترل جمعیت و کاهش جمعیت تفکیک قائل می شود و این وسط به جمعیت کیفی هم اشاره دارد
- اساس برنامه کنترل جمعیت را – با توجه به این که برخی قیودهای شرعی به آن اضافه می کنند – مورد تایید مرحوم امام خمینی اعلام می کند و ادعای احمدی نژاد را هم که گفته، این برنامه اسراییلی و آمریکایی بوده، زیر سئوال می برد
- نمایندگان و البته همه را از ساده اندیشی در این باره پرهیز می دهد. می گوید رفتار نمایندگان بعد از اظهارات رهبری، ساده اندیشانه بود
- می گوید: قبل از اینکه قانون کنترل جمعیت تصویب شود، کاهش جمعیت ایران شروع شده بود. یعنی این مردم بودند که به محض اینکه متوجه شدند میتوان جمعیت را کنترل کرد، این کار را شروع کردند. این چیزها ممکن نیست مگر با اراده مردم ... کاری که رئیس جمهور کرد و گفت که به هر کودک تازه متولد شده یک میلیون تومان میدهد، 6 ماه اجرا شد. مرکز آمار ایران در این زمینه میگوید که در این 6 ماه حتی یک نوزاد هم به آمار تولد افزوده نشد.
.
خلاصه و جملات برگزیده مصاحبه:
.
من در زمان جنگ (وقتی که معاون وزیر بهداشت بودم) این را میدیدم که ما از پس جمعیت برنمیآییم. جمعیت داشت به سرعت اضافه میشد و ما هنوز برای بهداشت جمعیت فعلی برنامهریزی نکرده بودیم که باز هم اضافه میشدند..این مسئله ازدیاد جمعیت و عدم برنامه ریزی در بیرون هم به چشم میخورد و در حال وقوع بود. شما در آن مقطع مشاهده میکردید که چگونه مدارس یک شیفته دارند دو شیفته و بعد هم سه شیفته میشوند. در آن مقطع ما حتی در تهران مسئله 6 شیفته هم پیدا کردیم. به این صورت که کودک از 6 روز هفته فقط یک روز را به مدرسه میرفت..در شرایطی بودیم که کیفیت آموزش قفل شده بود. و اوضاع غذا هم ایمن نبود و به مردم کوپن میدادند. بسترهای آموزش عالی هم فراهم نبود و کفاف جمعیت را نمیداد. ضمن اینکه جمعیت به شغل نیاز دارد. ما در حال حاضر برای جمعیت فعلی هم که میگویند به حدود 2 میلیون شغل نیاز دارند دچار مشکل هستیم..به شخص وزیر وقت بهداشت و درمان یعنی آقای منافی هم گفتم. حتی به (میرحسین) موسوی هم مستقیما نامه نوشتم..اولین باری که در دولت بحث شد، آقای روغنی زنجانی وزیر برنامه و بودجه وقت بودند که گفتند وضعیت اعتبارات بسیار نامناسب است و جمعیت هم دارد روز به روز اضافه میشود. آقای روغنی از این هم گفت که در گذشته رشد جمعیتمان کم بود چون میزان مرگ و میر بالا بود اما از وقتی ایشان (به من اشاره کردند) به وزارت بهداشت آمدند، شاخصهای بهداشتی به شدت بهبود و جمعیت افزایش پیدا کرده است. لذا ما با این بودجه از عهده برنمیآییم..در نهایت، یک نامه "خیلی محرمانه" برای من آمد. که مضمون آن این بود که تنظیم خانواده و کنترل جمعیت سیاست جمهوری اسلامی ایران و تصویب شده است. اما در عین حال نمیشد با یک نامه محرمانه طرح تنظیم خانواده را به راه انداخت. در آن مقطع من ملاقاتی را با آیتالله موسوی اردبیلی، رئیس وقت قوه قضائیه انجام دادم. ایشان به من گفتند حرفهایت درست است ولی من نمیتوانم کاری بکنم. فقط میتوانم در نمازهای جمعه که دائماً افزایش نسل را تبلیغ میکنم، دیگر اینکار را نکنم..در این زمینه آقای هاشمی هم اقدامی نکرد. و بعد رفتم خدمت آقا که در آن مقطع رئیس جمهور بودند ... ایشان در اول کار به شدت و محکم، مخالف بودند ... گفتند فلانی مواظب باش که بدون مشورت روحانیت کاری نکنی و همچنین کاری نکنی که شعار "دو فرزند کافیه" زمان طاغوت زنده شود. چون ایشان نمیخواستند شعارهای طاغوتی در جامعه زنده شود..پس از آنکه از سران سه قوه چیزی عایدم نشد، رفتم سراغ قائم مقام رهبری که آقای منتظری بود ... در نهایت گفتند که حرفت درست است و تصریح کردند: من هم دیگر در خطبههای نماز جمعه راجع به افزایش نسل صحبت نمیکنم. اما اگر تو فکر میکنی که وارد بحث کنترل جمعیت میشود کور خواندی..پس از این جلسه نامهای را برای حضرت امام(ره) فرستادم ... مضمون پاسخ امام راحل به نامه من این بود که مطلب تنظیم خانواده و کنترل جمعیت مسئله مهمی است و بایستی در دانشگاهها و رسانهها مورد بحث قرار گیرد. این چراغ سبز موجب شد که بحث به سرعت شروع و فراگیر شود ... حتی برخی مراجع بزرگوار مثل آیتالله مکارم شیرازی هم به صحنه آمدند و به نفع طرح صحبت کردند..امام(ره) که این مطلب را فرمودند، لایحهای تهیه و در دولت بررسی و تصویب شد. سپس به مجلس رفت و بعد هم مصوبه مجلس مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفت و آماده اجرا شد. در نهایت حوالی سال 67 یا 68 بود که مراحل قانونی طرح به صورت کامل اجرا شد..بعدها در هنگام اجرا، یکی دوبار در بیت رهبری به من گفته شد که آقا در فلان جا درباره طرح کنترل جمعیت نظر مخالف دادهاند. فکر میکنم حوالی سالهای 70 یا 72 بود ... به آقا گفتم که نفراتی از بیت به من گفتهاند جنابعالی با این کار مخالفید ... ایشان هم در هر دو مرتبهای که خدمتشان رسیدم گفتند خیر و شما بروید کار خودتان را بکنید ... حتی معظمله در دیدار اخیر خود با کارگزاران نظام هم تاکید کردند که این کار در زمان خودش کار درستی بوده و حتی بعد از جلسه هم که بیرون آمدیم من رفتم خدمتشان و گفتم که من بیش از همه خوشحالم که شما این صحبت را مطرح کردید. ایشان گفتند: چرا؟ گفتم برای اینکه در این زمینه به ما اعتراضاتی شده است. مقام معظم رهبری هم در مضمون فرمودند که این اعتراضات بیخود است و این کار، کار درستی بود و اگر اجرا نمیشد مشکلات زیادی برای کشور درست میشد.ایشان حتی به من گفتند مگر یادت نیست که من چقدر برای این کار به شما کمک کردم؟! این در حالی است که آقای رئیس جمهور می گویند که این طرح اسرائیلی بوده و آمریکایی بوده.کنترل جمعیت به معنای کاهش نیست..به نظر من نمایندگان مجلس، بلافاصله روز بعد از فرمایشات حضرت آقا سادهاندیشی کردند. آنها تصمیم گرفتند که بیایند و قانون تنظیم خانواده را لغو کنند و تصور کردند که این مسئله دستور آقا هم هست. در حالیکه این قانون میگوید اگر خانوادهای، یکسال پس از تصویب این قانون صاحب فرزند چهارم به بعد شد، دولت سهم بیمه او را نمیدهد. همین. حالا باید انتظار داشت که با این لغو چه اتفاقی رخ بدهد؟! این روزها کسی فرزند چهارم پیدا نمیکند. فرزند دوم را هم کسی پیدا نمیکند. اصلاً مسئله ازدواج کمرنگ شده است. مشکل ما در این سو است. اگر میگویم سادهاندیشی، نگران این هستم که ما با لغو این قانون فکر کنیم مشکل حل شده است. در حالیکه مشکل عمیقتر از این حرفهاست. مثلاً کاری که رئیس جمهور کرد و گفت که به هر کودک تازه متولد شده یک میلیون تومان میدهد؛ 6 ماه اجرا شد. مرکز آمار ایران در این زمینه میگوید که در این 6 ماه حتی یک نوزاد هم به آمار تولد افزوده نشده است. اینطور نیست که تصور کنیم جمعیت با شعار و پوستر زیاد میشود..یکی از نگرانیهای من این است که تصور شود این قانون بود که رشد جمعیت را کم کرد. باید گفت که اصلاً اینگونه نیست. بر اساس مطالعاتی که انجام شده است؛ قبل از اینکه قانون کنترل جمعیت تصویب شود، کاهش جمعیت ایران شروع شده بود. یعنی این مردم بودند که به محض اینکه متوجه شدند میتوان جمعیت را کنترل کرد، این کار را شروع کردند. ضمن اینکه قانون هم هیچ اجباری در این زمینه نداشت. ما کدام قانون را گذاشتهایم که از صبح فردایش به این خوبی اجرا شود؟ این چیزها ممکن نیست مگر با اراده مردم..ما نباید هیچ برنامهریزی را بدون توجه به جمعیت انجام بدهیم. منتها همانطور که آقا هم فرمودند جمعیت کیفی خیلی مهم است. و الّا شما کشورهایی مثل بنگلادش را در دنیا دارید که دائماً نسلهایشان زیاد میشود و در این ازدیاد نسل مجبورند فقر را بین خودشان تقسیم کنند.اشتغال بانوان بر کاهش نرخ رشد جمعیت تاثیر زیادی داشته است. خانمهایی که میخواهند درس بخوانند یا شاغل هستند، این مسئله روی کاهش تعداد فرزندانشان تاثیر زیادی دارد. به این دلیل که ما، خودمان نیامدهایم سازوکارهای لازم را فراهم کنیم..خانم هم وقتی درس را شروع کرد دیگر نمیخواهد آن را رها کند. در نتیجه درس تصادف میکند با بچه..باید بتوانیم نسخهای را به دنیا معرفی کنیم که بگوید میتوان همزمان هم توسعه را داشت و هم جمعیت را کم نکرد..
سرزمین ایران هیچ گاه سرزمین پرجمعیتی نبوده است. شاید رو ی عدد و رقم وسعت سرزمین ایران گسترده باشد اما در واقع بخش عظیمی از آنرا بیابانهای خشک پوشانده است که دو مشکل اساسی را برای افزایش جمعیت ایجاد می کند یکی مشکل غذای کافی و دیگری مشکل کمبود شدید منابع آب. اینکه در 30و 40 سال اخیر جمعیت ما بر خلاف قرون گذشته افزایش نجومی یافته، یکی از اصلی ترین دلایلش، علاوه بر بهبود وضع بهداشتی و کاهش مرگ میر کودکان، وجود درامدهای سرشار نفتی بوده است که این امکان را فراهم کرده تا کسری شدید منابع غذایی ایران از طریق واردات از خارج تامین گردد. به همین دلیل ما با وجود وسعت بالای سرزمینی، در زمینه واردات گندم و برنج و دانه های روغنی مقام اول را در جهان داریم. برای تامین منابع آب نیز دست به دامان سفره ها های محدود آبهای زیرزمینی شده ایم. این سفره های آبهای زیر زمینی در طول هزاران سال شکل گرفته است که در طول 30 ، 40 سال تقریبا آنها را به اتمام رسانده ایم به همین دلیل در بسیاری از شهرها برای رسیدن به آب، هم اکنون چاههایی با عمق تا 120 متر حفر می شود. این یعنی در 10 سال آینده ما با معضل بزرگ تامین آب شرب مواجه خواهیم شد. تلاش برای افزایش جمعیت کشوری خشک و بیابانی چون ایران یک خیانت ملی هست. یعنی نابودی کامل زیست بوم ایران یعنی نابودی همه دریاچه ها و رودخانه های ایران با ایجاد صدها سد برای تامین آب شرب جمعیت بالای 100 میلیونی و صرف تمام منابع زیر زمینی و درامدهای نفتی ایران برای سیر کردن و تامین غذای جمعیتی بالای 100 میلیون که تولیدات کشاورزی داخل حتی جوابگوی نیاز 10% آنهم نیست. یعنی وابستگی بیشتر و بحرانهای بیشتر اجتماعی و انسانی. تا زمانی که تفکر مدیران کشور بجای تامین رفاه و آسایش و امنیت و اشتغال و آتیه فرزندان بدنبال مقایسه عددی جمعیت شیعه و سنی هست و هدف، رساندن جمعیت شیعیان جهان به تعداد اهل سنت و تامین سرباز و سیاه لشگر برای جنگ های آینده، بحث تامین آتیه مردمان، بی معنی و پوچ می نماید
پاسخحذف