۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه

 بارانی که نمی بارد
چتری که بی باران می ماند
جنگلی که سبز نمی شود
پنجره ای که باز نمی شود
پرده ای که باد نمی خورد
آسمانی که خورشید و ماه و ستاره ندارد
چشمه ای که نمی جوشد
دریایی که موج نمی زند
بادی که نمی وزد
خاکی که دانه به دل نمی گیرد
آتشی که گرم نمی شود
کتابی که ورق نمی خورد
قلمی که جوهر ندارد
چرخی که نمی چرخد
مرغی که بال پرواز ندارد
کوهی که زیر آب می رود
یخی که آب نمی شود
...
خاطری که حزین می ماند
.
.

۳ نظر:

  1. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟

    پاسخحذف
  2. حتی اگر در مکان و زمانی باشی که همه اینها که گفتی نمی شود، بشود ولی دلت و خیالت در آن مکان دور باشد که ساده ترین چیزها نمی شود، باز هم خاطر جزین می شود علاوه براینکه بار سنگینی نیز بر دوشت است به نام عداب وجدان.

    پاسخحذف
  3. خاطری که هیچ چیز از حزنش نمی کاهد

    پاسخحذف