۱۴۰۳ اردیبهشت ۱۱, سه‌شنبه

📚 اسماعیل افتخاری؛ تیغ‌زن بود، رئیس کمیته شد، زندانی شد، کشتی خرید




در کتاب خاطرات محمد بلوری (روزنامه‌نگار پیش‌کسوت با ۶ دهه سابقه روزنامه‌نگاری) می‌خوانیم:



یکی از خبرنگاران ما گزارش داده بود در عمارت باشکوه حبيب القانيان (ثروتمند معروف، بناکننده عظیم‌ترین برج فولادین تهران واقع در خیابان استانبول، مشهور به ساختمان پلاسکو) گنجینه‌ای از آثار بی‌نظیر باستانی و مجموعه‌ای از مجسمه‌ها، شمشیرها، کتیبه‌ها و هدایایی که امپراتوران اروپایی به شاهان صفوی و قاجار اهدا کرده بودند، نگهداری می‌شد که برخی از آنها قابل ارزش‌گذاری نبودند. بسیاری از این آثار [پس از انقلاب اسلامی و] پس از سرقت، به مجموعه‌داران خارجی فروخته و به خارج از کشور انتقال داده شدند.


یکی از این افراد [سارق] اسماعیل افتخاری بود که با ورود به کمیته‎های انقلاب اسلامی با حیله و تزویر به فرماندهی کمیته منطقه ۱۲ انقلاب رسید و سرانجام با چندین اتهام تحت تعقیب قرار گرفت و محاکمه‎اش در دادگاه کیفری تهران چنان سروصدایی در میان مردم راه انداخت که برای همه شوک‎آور بود آن گونه که مطبوعات بر اساس ادعانامه دادستانی نوشته بودند این مرد معروف به "اسمال ‎تیغ‎زن" در دوران پیش از انقلاب دارای پیشینه باج‎گیری و تیغ‎زنی و شرارت در محله بدنام تهران (معروف به شهر نو) بود و چند بار با همین اتهام‌ها به دست مأموران شهربانی دستگیر و زندانی شده بود.


اسماعیل افتخاری آن گونه که در پرونده اتهامی‌اش آمده، پس از انقلاب ابتدا گروهی به نام «گروه ضربت» در جنوب تهران به بهانه مبارزه با افراد ضدانقلاب و ساواکی‌ها راه‌اندازی کرد. این گروه به خانه‌ها، فروشگاه‌ها و شرکت‌های مختلف هجوم می‌برد و ضمن دستگیری افراد اموال آنها را چپاول می‌کرد تا این که با تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی وارد این نهاد انقلابی شد و پس از مدتی به عنوان اولین فرمانده کمیته انقلاب منطقه ۱۲ منصوب شد.
فعالیتش در کمیته‌ها تا سال ۶۴ ادامه داشت و سرانجام در دهه هفتاد، ضمن اخراج از کمیته با یک پرونده قطور برای محاکمه در برابر قضات دادگاه کیفری تهران قرار گرفت.
براساس کیفرخواست دادسرای تهران عمده اتهامات‌اش سوءاستفاده از موقعیت شغلی اقدام به اخاذی، تصرف اموال دیگران و زمین‌های مردم در شمال و حوالی کرج، آدم‌ربایی، آزار و اذیت زنان و دختران، قتل، تعرض به عنف و ... بود.


همزمان با نخستین جلسه محاکمه این فرد در آبان ۷۸ دبیر گروه حوادث روزنامه ایران بودم و هر روز جریان این محاکمه را در صفحه حوادث منتشر می‌کردم که خوانندگان بسیاری داشت.


روزی که قرار بود چند تن از شاکیان عليه متهم شهادت بدهند همراه با خبرنگار حوادث در این دادگاه به عنوان تماشاگر حضور داشتم. از شاکیان حاضر در دادگاه یکی هم مادر میانسالی بود که در برابر دادرسان ایستاد و با شرح ماجرای ربوده شدن دختر شانزده ساله‌اش حاضران در جلسه دادگاه را به شدت متأثر کرد.


این مادر خطاب به قضات دادگاه گفت: «یک روز بعد از ظهر، هرچه منتظر ماندم که دخترم از مدرسه به خانه برگردد خبری از او نشد. با مدرسه‌اش تماس گرفتم. گفتند دخترم، یلدا، با دیگر بچه‌ها مدرسه را ترک کرده. سابقه نداشت دخترم بی‌خبر از من یا دوستانش جایی برود. دلم به شور افتاده بود به خانه آشنایان و هر دوستی که می‌شناختم سر زدم اما هیچ‌کس خبری از یلدای من نداشت. بعد با کلانتری‌ها و بیمارستان‌ها تماس گرفتیم حتی به پزشکی قانونی سر زدیم ولی بی‌فایده بود. آن شب از دلشوره و اضطرابی که داشتم تا صبح خوابم نبرد خلاصه کنم؛ شش شبانه‌روز خواب و خوراک نداشتم. کارم گریه بود و چشمم به در که تنها جگرگوشه‌ام کی پیدا می‌شود. شش شبانه‌روزم با اشک و آه و انتظار گذشت تا این که دخترکم با حال پریشانی به خانه برگشت. تعریف کرد: موقع ظهر که از مدرسه به خانه برمی‌گشتم در میدان هفت تیر ماشین کمیته جلوی پایم ترمز کرد. فرمانده کمیته پیاده شد و به بهانه این‌که با ضدانقلاب رابطه دارم من را سوار ماشین کرد و گفت باید از من بازجویی شود اما به این بهانه من را به خانه‌ای برد و در آنجا با دو تای دیگر بساط عیش و عشرت راه انداختند و آزار و اذیتم کردند. بعد از این مدت هم همین فرمانده من را آورد و در همان میدان پیاده‌ام کرد که به خانه‌مان برگردم. این مرد یعنی همین اسماعیل افتخاری تهدیدم کرد که اگر در این باره به کسی حرفی بزنم سر به نیستم می‌کند.»
این مادر آنگاه چشمان پر اشکش را پاک کرد و ادامه داد: «وقتی شنیدم این مرد را دستگیر کرده‌اند برای شکایت پیش بازپرس رفتم و قضیه را برایش تعریف کردم. بازپرس دستور داد در اداره آگاهی دخترم را با این مرد روبه‌رو کنند. روزی که در اداره آگاهی دخترم وارد اتاق افسر بازجو شد وقتی چشمش به این مرد افتاد رنگ از صورتش پرید، بدنش به تشنج افتاد و با حالت تهوع گریه‌اش گرفت که از اتاق بیرونش بردند و بعد از آن هم دیگر حاضر نشد با این فرد روبه‎رو شود چون هر وقت به یاد این مرد می‎افتاد بدنش به رعشه در می‎آمد و حالت تهوع پیدا می‎کرد.»


در این دادگاه طبق کیفرخواست دادستان "اسمال تیغ‎زن" به انواع سوءاستفاده از عناوینی چون معاون وزارت اطلاعات متهم بود و در ارتباط با ربودن زنان، تعرض به عنف، همکاری با افراد برای باج‎گیری ضمن تهدید، تنظیم پرونده‌های جعلی قضایی برای افراد بی‌گناه با هدف دریافت پول و انتقال سند زمین دیگران به نام خود محاکمه می‌شد.


در سال ۸۰ که دومین دادگاه کیفری تهران برای رسیدگی به قسمت دیگری از اتهاماتش تشکیل شده بود از یلدا و مادر کمر خمیده‌اش خبری نبود. مدتی بعد، این مادر رنج کشیده برایم تعریف کرد که با تهدید افراد ناشناسی به مرگ و سوء قصد به جان دخترش بیمناک شده و تصمیم گرفته از شکایتش بگذرد.
در پرونده اتهامی اسماعیل افتخاری آمده که وی با کمک همدستانش برای تصاحب خانه و ویلا و زمین افراد در شمال آنها را شکنجه می‌کرد تا اسناد ملکی‌شان را به نام خود کند. زنی از شاکیان پرونده در دادگاه گفت: این فرد برای به چنگ آوردن ملک متعلق به شوهرم او را به زیرزمین خانه‌ای کشاند و پس از شکنجه شوهرم او را با پاهای لخت به ستونی بست و یک رشته سیم برق را از کنتور به کف زمین انداخت و بعد هم شیر آب را باز کرد و به شوهرم گفت تا جریان آب به زیر پاهایت برسد و با برق گرفتگی کشته شوی، مهلت داری با انتقال سند مالکیت زمینت موافقت کنی.


یکی دیگر از شاکیان زن جوانی بود که در دادگاه گفت: «اسماعیل می‌خواست به زور قطعه زمینی را در شمال که متعلق به شوهرم بود تصاحب کند اما وقتی با مخالفت شد شوهرم روبه‌رو شد، تصمیم به انتقام گرفت. مهر ۷۰ یک شب من و شوهرم از مهمانی به خانه برگشته بودیم که دیدیم برق قطع شده. شوهرم به زیرزمین رفت تا کنتور برق را ببیند اما به محض زدن کلید برق ناگهان با انفجار گاز خانه‌مان آتش گرفت و من و شوهرم دچار سوختگی شدیدی شدیم. من با ۶۵ درصد سوختگی، جنینی را که در شکم داشتم سقط کردم و شوهرم جانش را از دست داد. کارشناسان گاز پس از بازبینی محل تشخیص دادند که گاز به طور عمدی در خانه متراکم شده و انفجار رخ داده است. پس از مدتی یکی از همدستان سابق اسماعیل با من تماس گرفت و گفت اسماعیل یکی از عواملش را فرستاده بود تا شیر گاز را در زیرزمین خانه دستکاری کند.» 


رسیدگی به پرونده اتهامات اسماعیل افتخاری که بیش از سه هزار صفحه بود چند روز ادامه یافت تا این که قضات دادگاه با اثبات برخی از اتهامات وی با توجه به گذشت چند تن از شاکیان از شکایت‎شان، اسماعیل را به بیش از ده سال زندان محکوم کردند که پس از مدتی با سپردن وثیقه آزاد شد و در مجموع هشت سال در زندان به سر برد.


اسماعیل افتخاری چند سالی به فعالیت تجاری روی آورد و از طریق مزایده عمومی توانست یک کشتی باری را تصاحب کند و با ثبت یک شرکت حمل و نقل دریایی چهار کشتی را به شرکت خود ضمیمه کرد.
▪️


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر