۱۴۰۳ خرداد ۶, یکشنبه

«رویارویی با شرارت، در حقیقت نوعی غمخواری با خدا و همکاری با اوست»

 

مبالغه‌ای الهیاتی دربارۀ خدا، او را موجودی بر صدر یک زمان موهوم می‌بیند و ساعت‌سازی لاهوتی که همۀ کائنات با کوک او آغاز شده است. فیلسوفان عقل‌گرای ما تا جایی که می‌توانستند به تعدیل این الهیات اغراق‌آلود کوشیدند. از قدَم عالم سخن گفتند. چگونه می‌توان گفت عالم نبود و در زمانی به وجود آمد. چون زمان هم خود جزو ابواب جمعی همین عالم است. عالم قدیم است و ما در تحلیل عقلی است که سطحی متعال از هستی را واجب‌الوجود و واهب‌الصور، و سطوح بعدى را عالم امکانات می‌نامیم. متفکران و عارفان بزرگ ما خدا را فاعل بالتجلى و فاعل بالعشق (نه فاعل بالقصد) می‌دانستند، قرآن هر چند به زبان و فرهنگ ادیان سامی و سنت‌های الهیاتی خدای شخص‌وار تنزل یافته است اما در آیاتی می‌بینیم جهان هست و خدا با آن کاری می‌کند؛ «سپس خدا به آسمان پرداخت در حالی که دخان بود (حالت بی‌شکلی داشت)» (فصلت، ۱۱). راز کردگاری حق همین مواجهه با جهانی آتش‌وش و نامنظم برای بسامان کردن آن است. ایمان به این سرچشمه خلاقیت و آگاهی شعور به ما الهام می‌دهد که با درد و رنج به نحو رضایت‌بخش‌تری مواجه بشویم و مرارت‌ها را در حد امکان تقلیل بدهیم و شرایط زیست را تا می‌توانیم بهبود ببخشیم. این همان خدای جان و خرد در حکمت ایرانی است.
خدا در این طرز تلقی مصدر فیض برای روبه‌رو شدن با انواع شرّهاست. در ماده این عالم، آشفتگی و نقص و محدودیت و تزاحم هست. شرّ، از چنین وضعیتی ناشی می‌شود و خدایی ِ خدا در مواجهه با این وضعیت و دعوت بشر به همکاری برای بهبود بخشیدن به این وضعیت در حد استطاعت است. خدا دعوتی است به روبه‌رو شدن با محدودیت و آنتروپی عالم. رویارویی با شرارت، در حقیقت نوعی غمخواری با خدا و همکاری با اوست. انسان از طبیعت لجن‌گون این عالم آشفته تا صورت‌های کمال برتر آمده و مخاطب ندایی در اوج هستی خویش شده است. ندایی که او را جانشین خود بر زمین می‌خواند و از او آبادی این زمین را می‌خواهد برای بهتر زیستن در حد امکان و پرورش تن و ذهن و جان به قدر استطاعت. مبالغات بعدی که درباره خدا ساخته شده‌اند خود، بخشی از کاستی‌ها و نارسایی‌های عالم و آدم به شمار می‌آیند. ایمان، امید بستن به تکیه‌گاهی وجودی و معنوی در عالم و آدم برای مواجهه‌ی عقلانی و اخلاقی و اجتماعی و نهادی با انواع نابسامانی‌ها و شرّها، برای تقلیل مرارت‎ها و برای جست‎وجوی رهایی و بهروزی و رستگاری در حد استطاعت انسانی است.



از متن سخنرانی مقصود فراستخواه
منتشر شده در مجله بخارا، شماره ۱۶۱


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر