بعید است خدابیامرز ناصر ایرانی سالها بعد از انتشار "زنده باد مرگ" (۱۳۶۲) به نوشتن چنین رمانی فخر فروخته باشد!
نوشتن این رمان اواخر تیر سال ۶۰ تمام شده؛ روزهای وحشت و ترور و اعدام و جنگ نظام تازه با کسانی که گمان میکردند سهمشان از انقلاب داده نشده. رمان در تخطئه جریان روشنفکری چپ است؛ از قضا خاستگاه سیاسی خود نویسنده!
جالب اینکه ناشر در مقدمه به سانسور این کتاب به خاطر آنکه نخواستهاند اشاعه فحشا کنند اشاره کرده! البته جاهای سانسور شده را نشان گذاشتهاند که تمامی مربوط به خلوت محمد و شکوه است!
محمد (قهرمان داستان و نویسنده مشهور) در هفتههای پایانی حکومت شاهنشاهی تحت فشار یک بازجوی ساواک است تا رفیقی را پای تلهای ببرد. به موازات، برخی فعالان سیاسی چپ در تدارک یک جمعیت سیاسیاند. سیخونک داستان به زندگی شخصی مقام ساواک بسیار سطحی است؛ جایی که شاید میتوانست تاریخ انقضای رمان را دورتر ببرد.
این رمان خواننده را با فضای ذهنی دهه شصت آشنا میکند؛ روایتی مقبول جمهوری اسلامی.
چند ماهی که اواخر ۷۶ و اوایل ۷۷ روزنامه پرتیراژ و جوانمرگ "جامعه" رمان "دود و آتش" ناصر ایرانی را به صورت پاورقی و با کلی سانسور منتشر میکرد، جریانهای انقلابی بسیار منتقد و مخالف این رمان دیگر ناصر ایرانی شده بودند.
گفته شده آیتالله خامنهای مطالعه "زنده باد مرگ" را وقتی رئیسجمهوری بوده، توصیه کرده است.
ناصر ایرانی آبان ۹۷ در ۸۱ سالگی درگذشت. بنا به وصیتاش جنازه او برای پژوهشهای علمی به دانشگاه تهران داده شد.
تقدیمنامه کتاب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر