هفته
آینده موعد برگزاری رفراندم استقلال کردستان عراق است. چنگ و دندان نشان دادن دولت
مرکزی عراق، در کنار ایران و ترکیه و همچنین مخالفت علنی آمریکا با این رفراندم،
همگی میتواند نشان از پیشبینی رای بالای مردم منطقه کردستان عراق، به استقلال از
عراق و تشکیل کشور جدید باشد.
در
حوزه «تجزیهطلبی و استقلال» عموما «خواست اکثریت مردم» در مقابل «امنیت» قرار میگیرد.
اگر نگوییم «هیچ»، با قاطعیت میتوان گفت «کمتر» کشوری است که بخواهد با خدشه بر
آنچه «تمامیت ارضی» نامیده شده، با ملاطفت رفتار کند. تشکیل کشور کردستان، به
احتمال قریب به یقین نه تنها کردهای ترکیه و ایران و حتی سوریه را علیه دولتهای مرکزیشان
متحد و زمینه حضور «بیشتر» اسراییل را در منطقه فراهم خواهد کرد، بلکه موجب راه
افتادن موج تجزیهطلبی در کل منطقه خواهد شد.
آن طور
که از شواهد پیداست، رسانههای ایران حسب دستوری که گرفتهاند، درباره این رفراندم
سکوت پیشه کردهاند اما این رویکرد در کنار چنگ و نشان دادنها به حکومت اقلیم
کردستان عراق، ما را از اندیشه و چه بسا یافتن پاسخ به این سوالات بینیاز نمیکند:
اگر اکثریت
مردمان منطقهای خواستار تشکیل کشور مستقلی شوند، آیا به اعتبار «احترام به رای
اکثریت» و «حق تعیین سرنوشت» نباید به آن خواست تمکین کرد؟
کردهای
منطقه، متحمل تضییقات و محرومیتهای فراوانی بودهاند. گاه وجهالمصالحه دولتها
شدهاند. آیا استدلال موافقان جدایی، برای رفع این تضییقات و محرومیتها، عقلانی
بوده است؟ سود و زیان ماجرا را درست اندازه گرفتهاند؟
آیا در
بحبوحه تضعیف موثر و حتی نابودی ماشین جنگی داعش، این همهپرسی راه نفس و نجات ِ تازهای
برای افراطگرایی باز نمیکند؟
دولتهای
منطقه حاضرند برای توقف این روند، چه امتیازی به کردهای منطقه بدهند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر