در «مقالات شمس» میخواندم: «آخر من تو را چگونه رنجانم، که
اگر بر پای تو بوسه دهم، ترسم که مژه من در خلد، پای تو را خسته کند.»
حالا باز روزهاست همه کلماتی که یاد گرفته بودم مرا تنها
گذاشتهاند؛ حتی کلماتی که قول دادهام توی نامههایم برایت نخواهند آمد ... تقاص
آن همه رنج بیحساب را کی توانم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر