جناب قزلباش؛ یوسف قزلباش، در حلقه شاگردان.
زمستان سال ۷۱، سال آخر دبیرستان، کلاس چهارم ریاضی د دبیرستان امیرکبیر.
جناب قزلباش دبیر زبان انگلیسیمان در سال دوم و چهارم؛ باسواد، مهربان، یکتا، آراسته و گوهر فرهنگیان پیشکسوت؛ با کلاسهایی شاد و پر از خنده.
گرفتن این عکس بیش از حد معمول طول کشید، من پشت سر جناب قزلباش ایستاده بودم، انگار دوربین اشکال پیدا کرده بود، معلم مهربان و صبور ما آن قدر بیحرکت ایستاد، تا این قاب برای همیشه ثبت شود، و ثبت شد؛ بهزاد، مجتبی، آرش، شهریار، محمد، موسی، کریم...
بر خلاف چهره خندان، جناب قزلباش خارج از کلاس و مدرسه، قیافهای جدی داشت؛ غریبه نمیدانست این مرد چه دل نازکی دارد، چه شکوه مستوریست او.
کمتر از ۳ سال بعد، اواخر مهر ۷۴، زندگی را بدرود گفت؛ جهان دانای مهربان دُردکشی از کف داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر