۱۳۹۳ تیر ۲۱, شنبه

165


گفته بودم‌ «نمی‌شود» که من باشم و باران باشد و تو نباشی، تو باشی و باران باشد و من نباشم ...
اما دیدی که شد، دیدم که شد.
... چتر یادت نرود؛ سرما نخوری.
.

.
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر