صفحات
Home
خانه اول
Flickr
My Library
Telegram
X
Instagram
۱۳۹۳ تیر ۲۱, شنبه
165
گفته بودم «نمیشود» که من باشم و باران باشد و تو نباشی، تو باشی و باران باشد و من نباشم ...
اما دیدی که شد، دیدم که شد.
... چتر یادت نرود؛ سرما نخوری.
.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر