سلام خوب
.
سورن کییرکگور در «ترس و لرز» نوشته: «هر کس به قدر توقع
خویش بزرگی یافت. یکی با توقع امر ممکن بزرگی یافت و دیگری با توقع امر ابدی اما
آن کسی که ناممکن را میخواست، از همه بزرگتر شد.»
.
این قدر غصهام میگیرد وقتی که نمیتوانم خودم را قانع کنم
که آیا اساسا «بزرگی»، دغدغه من هست؟ بعد دوست دارم سکوت کنم و روان خودم را
بخراشم ... بعد باد عطر تن تو را میآورد از قله قاف، و من آرام میگیرم ... همه
همین که: سپاس عطرآگین، ممنون بهانه بزرگی.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر