۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

سلفی گری


مجید محمدی (جامعه شناس ایرانی مقیم خارج از کشور) در مقاله ای با عنوان "نگاهی دیگر؛ سیاست در جهان غیر دمکراتیک، کسب و کار آلوده به خون"(+)، به مساله دخالت خارجی و عمدتا حمایت نظامی خارجی برای سقوط نظام جمهوری اسلامی در ایران پرداخته. وی هر چند با طرح سئوالات مکرر در مقاله خود، سعی کرده فاصله خود را با صدور حکم قطعی در مورد مشروعیت کمک خارجی نظامی برای سرنگونی نظام حفظ کند، ولی واقعیت آن است که روح حاکم بر این نوشتار و ذکر قرینه های تاریخی، بر مشروعیت حمله نظامی خارجی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در ایران صحه می گذارد و البته نیم نگاهی هم به حذف فیزیکی مقامات ارشد دارد ("گاه نابود کردن هسته‌ی اصلی قدرت دیکتاتوری به آزادی یک ملت نیز انجامیده است")! عبارت محوری این مقاله "حقوق بشر" است. متوسل شدن به مقوله "استقلال" برای نفی دخالت خارجی را هم رد می کند ("سخن گفتن در چارچوب گفتمان استقلال در حالی که حقوق بشر به طور نهادینه در ایران نقض می شود، همسرایی با حکومت جمهوری اسلامی است که در برابر دمکراسی و آزادی به این گفتمان تمسک می جوید"). او سعی کرده به این پرسش مقاله خود پاسخ دهد که "آیا بدون حمله نظامی یا مقابله مسلحانه در داخل (از هر طرف) و خونریزی امکان جلوگیری از نقض حقوق بشر و برداشتن موانع اولیه و پیش روی حاکمیت مردم ایران (سپاه و روحانیت حکومتی) ممکن است؟"
.
از آن جهت که مطمئنم ایده و نظر وی حامیانی دارد و یک نظر ِ خاص و محدود نیست، مطالعه کامل آن را جهت آشنایی با مبانی استدلال موافقان دخالت نظامی خارجی برای سرنگونی نظام توصیه می کنم. من اما سه سئوال مشخص دارم:
.
نخست - مجید محمدی نوشته: "اگر یک بمب جان ۱۰ نفر را بگیرد اما جان صد نفر را نجات دهد جایز نمی شود؟". این استدلال به نظرتان آشنا نیست؟ شما را یاد دیکتاتورها، جنگ افروزان و بمب گذاران انتحاری نمی اندازد که با همین استدلال، کشتن هم نوع را در طول اعصار مباح کرده اند؟ اگر چنین استدلالی موتور محرک برای "رعایت حقوق بشر" باشد، کدام نیروی دیگر، و با کدام تضمین، آن را از حرکت باز خواهد داشت؟ سلفی های جهادی با همین استدلال می خواهند قوانین صلب شرعی خودشان را پیاده کنند و لابد کسانی چون مجید محمدی هم حقوق بشر را! نوشته: "اگر قرار است خون ایرانیان برای براندازی رژیم نظامی جمهوری اسلامی بر کف خیابان ریخته شود، چه تفاوتی دارد که خون آنها توسط ایرانی ریخته شود یا امریکایی/اروپایی؟"؛ چنین سخاوتمندی در مورد جان انسان ها را در کجاها می توان سراغ گرفت؟
.
دوم -  آقای محمدی از بسیاری قرائن تاریخی به نفع دخالت خارجی نظامی یاد می کند، بی آن که به انقلاب 57 خود ِ مردم ایران اشاره کند که بدون دخالت و کمک نظامی خارجی، یک رژیم با ارتش و تجیهزات مدرن را سرنگون کرد. چرا؟
.
سوم – در سلسله مراتب اعتقادی و تحلیل حامیان حمله نظامی و عملیات خشونت آمیز برای سرنگونی نظام، "سطح آگاهی" مردم دقیقا در کجا قرار دارد؟ آیا عامه مردم "صغیرانی نادان و ناامید کننده" هستند که باید با بمب و خون سوغات حقوق بشر برایشان برد؟ بعد همین مردم ناگهان "کبیرانی دانا و امیدبخش" می شوند، که قدر حقوق بشر را بدانند؟
.
.
.

۱۱ نظر:

  1. در گوگل پلاس:
    .
    .
    چغاد د‎ - "اگر قرار است خون ایرانیان برای براندازی رژیم نظامی جمهوری اسلامیبر کف خیابان ریخته شود، چه تفاوتی دارد که خون آنها توسط ایرانی ریخته شود یا امریکایی/اروپایی؟"
    چه کسی و کجا قرار گذاشته که ایرانیان می خواهند برای سرنگونی جمهوری اسلامی خون خودشان را نثار کنند که الان تفاوتی در نوع قاتل وجود ندارد؟
    اکثر مردمی که من می بینم زندگی همراه با امنیت و کسب معاش روزانه برایشان مهمتر از دموکراسی و حقوق بشر آن هم با این هزینه گزاف و خون ریزی ست.
    .
    Alireza Sabzikar - بعد از خوندن نظرات جالب آقای معینی، میخوام به عنوان یکی از عوام جامعه سوالهای عوامانه خودم رو از آقای محمدی بپرسم:
    1- شما که اینقدر روشنفکر و گلی و در مورد جون هموطنات حاتم بخشی میکنی جرا تو زندانهای رژیم بد و اخ بیتربیت و ضد حقوق بشر ایران نیستی؟
    2- شما که اینقدر حاضری برای آزادی وطن فداکاری کنی که ابایی نداری ملت کشته بشن و مملکت ویران بشه و حتما خودت رو جزو ملت میدونی چرا خودت رو نمیسوزونی مثل این رفیق تونسی مون؟ تونس تونست شما خودت رو بسوزون شاید ما هم تونستیم!!! اگه مشکل بنزینه من برات میارم، خوب به هرحال ما هم حاضریم برای آزادی مملکتمون فداکاری کنیم D-:
    .
    Shahab Nuri - اون (...) که همش دم از فواید حمله خارجی می زنن...چرا هیچ کدومشون تو ایران نیستند؟؟؟؟ اکثرا تو کانادا و آمریکا و اروپا دارن زندگی میکنن و میگن که یه خارجی بیاد و اوضاع ایران رو درست کنه....چرا نمی فهمند که ما هرچی میکشیم از خودمونه و فرهنگ و اعتقادات مونه... با رفتن سیاستمدارامون چیزی عوض نمیشه....بفهمید تو رو خدااااااااااااااا
    .

    پاسخحذف
  2. در فیس بوک:
    .
    .
    Behzad - ba nazare majid mohamadi movafegham

    پاسخحذف
  3. دوم - آقای محمدی از بسیاری قرائن تاریخی به نفع دخالت خارجی یاد می کند، بی آن که به انقلاب 57 خود ِ مردم ایران اشاره کند که بدون دخالت و کمک نظامی خارجی، یک رژیم با ارتش و تجیهزات مدرن را سرنگون کرد. چرا؟
    ...
    حالا الزاما کمک نباید نظامی باشد! کمااینکه نمیتوان کمک های سیاسی و حمایتی غرب از خمینی برای کنار گذاشتن شاه را فراموش کرد. حداقل همین که دول غربی حمایتشان را از شاه برداشتند، این خودش بزرگترین ضربه برای نظام پهلوی بود. ضمنا به نظر شما آیا حمایتهای روسیه کمونیستی، حمایت خارجی محسوب نمیشود؟ مثلا آیا واقعه طبس که با حمایت نظامی روسیه که ابابیل وار آمد و آمریکایی ها را دچار طوفان شن شمقدری کرد! را واقعا نباید از این دست حمایتهای خارجی از نهال انقلاب اسلامی به حساب آورد؟

    پاسخحذف
  4. آقای این وبلاگ هم ببین از دوستان میرحسین و بهزاد نبویه و از ۳ موسسه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی.
    http://bazmandehgan.persianblog.ir/

    پاسخحذف
  5. برای من مشمئزکننده ترین قسمت این مسئله اینه که این گروه به شکل ناراحت کننده ای در استدلال هاشون مطلقا صادقانه رفتار نمی کنن.
    یعنی دم از مبارزه برای مبانی می زنن، که حاضرن از روی جنازه ش به سادگی بگذرن.
    حقوق بشر تاوان ِ چیزی نیست. جایزه ی چیزی هم نیست. متاسفم که این رگ عوامی توی رویکرد اپوزوسیون ما درباره ی حقوق بشر وجود داره. فکر می کنم ما هنوز نتونستیم از زیر سایه ی سنگین «هدف وسیله رو توجیه می کنه» ی دوران پادشاهی ِایدئولوژی ها خلاص بشیم. حالا گاهی اسمش مارکسیسمه گاهی اسلام انقلابی و گاهی هم حقوق بشر. این جدا ناامید کننده است
    عنوانی که شما بهش دادین به نظرم کاملا برازنده ی این جریانه...

    پاسخحذف
  6. در گوگل پلاس:
    .
    .
    navid morshedi - حمله نظامی هیچوقت اتفاق نمیفته تجربه این حکومتی این رژیم (...) نشون داده که در لحظات حساس حاضرند شورت ملتشون رو پایین بکشند اما خودشون از قدرت پایین نیایند .
    مثلا در همین ایامی که داریم سپری میکنیم شاهد هستیم علارغم همه ی اون پافشاری ها و شعار ها در باب انرژی هسته ایی و فعالیت بدون وقفه اکنون مجلس و دولت برای جلوگیری از وقوع تهدیدهای جدی اروپا و امریکا روی به عقب نشینی هسته ایی آورده و گفته در فعالیتهای هسته ایی تجدید نظر جدی خواهیم کرد و میکنیم...
    اکنون جنایتی که (...) در حق این ملت انجام دادند کمتر از تهاجم نظامی اروپا و امریکا نبود.
    دولتهای غربی نیازی به حمله ندارند چرا که با تهاجم به ایران میخواهند نفت و دیگر ثروتهای ملی را چپاول کنند و امروز روز خامنه ایی و احمدی نژاد دارند دودستی این موارد رو به آنها ارائه میدهند و مردم ایران زیر فشار سنگین اقتصادی در حال له شدن هستند که (...)
    .
    Amir A N - جناب معینی ... فقط یه نکته: "اگر یک بمب جان ۱۰ نفر را بگیرد اما جان صد نفر را نجات دهد جایز نمی شود؟" به نظر من این مسئله استدلال نیست و نمیشه با آوردن استدلال هم ردش کرد. مثال آشناترش اینه که فرض کنیم یک نفر یه بمبی گذاشته تو قطار و بمب گذار پیدا شده آیا میشه برای کشف بمب به شکنجه بمبگذار رو آورد؟
    این بیشتر یه مسئله اخلاقی که میتونه دو جواب بله و خبر رو در چارچوب اخلاقی هرفرد در بر داشته باشه.
    .
    navid khaheshi - امروز صبح می خواستم برای مقاله ی مجید محمدی که آقای امیری به اشتراک گذاشته بود نظرم را بنویسم اما منصرف شدم. اما این نوشته به نکته یی اشاره کرده که بیشتر می خواهم به آن بپردازم.
    به عنوان یک شخص ترجیح می دهم یک میلیون از ما در راه هدفی که نسبت به آن به آگاهی رسیده ایم و می دانیم چه می خواهیم کشته شویم تا این که یک نفر آدم در راه هدفی که شاید برای او نباشد کشته شود. ترجیح می دهم که مشکل خودمان را خودمان ولو با تلفات زیادتر حل کنیم و چشم انتظار حل آن توسط خارجی ها، که برای من تداعی کننده ی فلسفه ی انتظار است، نباشیم.
    به نظرم مردمی که می دانند چه می خواهند زمانی که به دست می آورندش، بیشتر از کسانی که آن موهبت را بی زحمت به دست می آورند، قدرش را می دانند.
    .
    Mohammad Moeini - @Amir A N - همه شکنجه ها همین طوری توجیه می شن. یکی می خواد قطار منفجر نشه، یکی می خواد نظام منحرف نشه، براندازی نشه. راه شکنجه که باز شد، بهانه های بعدی خیلی راحت جور می شوند
    .

    پاسخحذف
  7. باز در گوگل پلاس:
    .
    .
    Ardeshir T - جواب «چرا»یی که در انتهای بند دوم هست اینه که اون «رژیم با ارتش و تجهیزات مدرن» تصمیم گرفت از ارتش و تجهیزات مدرنش برای سرکوب تظاهرات استفاده نکنه
    .
    Shahab Tasharrofi - به نظرم مهم‌ترین سوال، سوال سومه.
    .
    Daniel Jafari - هر سه سئوال بنا شده بر مغلطهاست.
    اول, دیدگاه یوتیلیتارین, به هیچ وجه استدلال بمب گذار انتحاری نیست, بمب گذار انتحاری با برآوردی نیهیلیستیک اقدام به آدم کشی می کنه. هسته فکری القاعده این نیست که چار نفر را بکشیم بعدش صلح بشه همه راحت شیم, بحث اینه که اگر موفق بشیم به قدر کافی بکشیم, به خط پایان می رسیم. تفکر همه گروه های آدم کش اسلامی این است که فردا, آخرالزمان است, بالاخره همگی مان از شر این رنج زنده بودن خلاص می شویم. نویسنده دیکتاتوری را که یک منش سیاسی معطوف به بقاست, کنار یک تفکر معطوف به فنا نشانده و از آن بدتر جنگ افروزی را هم که تنها یک صفت است کنار اینها نشانده.
    دوم, نویسنده به کل فراموش می کند که همه دولت های غربی از جمله ایالات متحده برای به قدرت رسیدن ایت الله کمک مالی و نظامی کرده اند. داستان حضور ژنرال هویزر آمریکایی و دستور اکید به عدم مداخله نظامی را همه می دانند, آنچه کمتر درباره اش صحبت شده کمک های فرانسه و انگلستان به انقلابیون به هدف حفظ روابط است. برداشت نویسنده نه فقط منطبق بر واقعیت های تاریخی نیست بلکه ظاهرا یک جور برداشت رویایی ازدخالت بیگانه دارد. چین امروز یک تریلیون دلار طلب مالی از ایالات متحده دارد, این به معنی دخالت کردن در سیاست گذاری امریکا نیست؟ ارتش مصر نتوانست از چند میلیارد دلار کمک بلاعوض ایالات متحده بگذرد و از آدم کشی به شیوه قذافی و اسد چشم پوشید, کمک خارجی تعریف اش در ذهن نویسنده چیست؟
    سوم, فرض اثبات نشده نویسنده این است که همه حکومت های دموکراتیک با افزایش آگاهی بر سر کار آمدند. اشتباهی بسیار شایع که همزمانی را با رابطه علتو معلولی یکی می گیرد. اگر قرار به گل و بلبل شدن جهان با رشد آگاهی بود, با افزایش کهکشانی دانش در قرن بیستم در اروپا, می بایست شاهد رشد قارچ گونه دموکراسی های تمام عیار می بودیم, واقعیت تاریخی اما سرنگونی جمهوری وایمار و نازیسم و فاشیسم و استالینیسم و با گولاگ و آشویتس و داخائو بود. اروپا تا لبه نابودی پیش رفت و اگر >کمک> و >دخالت> مستقیم ایالات متحده با طرح مارشال نبود, بعید نبود ایتالیای تخریب شده الان چیزی در حد ایران باشد. دولت ایالات متحده علاوه بر کمک مالی فراوان, مستقیما در نوشتن قانون اساسی سه کشور دخالت کرد, آگاهی مردم درباره مزایای یک قانون اساسی مبتنی بر حقوق بشر بعدا افزایش یافت. می شود حالا بر فراز وقایع ایستاد و نشان داد که تقریبا تمامی کشور های با سطح سواد بالاتر, دموکراتیک تر شده اند, ولی نزدیک بینی تاریخی می خواهد که آن همه جنگ و خون و دخالت داخلی و خارجی را نادیده بگیریم.
    نوشته های معترض به مقاله محمدی, اغلب از منطق ضعیفی پیروی می کنند, که قابل انتظار است به دلیل بار سنگین عاطفی بحث, ولی نمی شود در یک بحث منطقی شما پیشاپیش موضع پاسیفیستی بگیرید یا یک مشت ادعای بی استناد بکنید و انتظار داشته باشید حرف تان دربست قبول بشود. هم چنان منتظر یک نقد جدی می نشینیم.
    .
    Shahab Tasharrofi - سطح بالای سواد شرط لازم برای از بین بردن یه حکومت نیست ولی شرط لازم برای استقرار یه حکومت بهتر هست. نمونه‌اش رو هم همین الان همه‌مون داریم می‌بینیم. چیزی که شما داری اسم‌اش رو نزدیک‌بینی تاریخی می‌ذاری، توی متون علمی بهش می‌گن مشاهده و به عنوان یکی از معدود راه‌های قابل قبول برای استنتاج شناخته می‌شه.
    .
    Daniel Jafari - مشاهده وقتی معتبر هست که آشکارا جهت دار نباشه. نویسنده میل داره فراموش کنه نمونه های پرشماری که مثال آوردم رخ داده, و یک دید رویایی از تاریخ رو گزینش کنه برای توصیف وقایع, که نتیجه مورد نظرش رو تامین کنه. این شیوه علمی نیست. رویاباوری ست.
    .

    پاسخحذف
  8. ادامه گوگل پلاس (کامنت های بالا)
    .
    .
    Mohammad Moeini - @Ardeshir T ... من هم سئوال می کنم که "چرا؟" آقای محمدی تاریخ خود این کشور را نادید گرفته. ارتشی که 17 شهریور و 13 آبان 57 را خلق کرد، چطور در دفاع از نظام کم آورد و متلاشی شد؟
    .
    Mohammad Moeini - @Daniel Jafari دیدگاه القاعده - تا جایی که من متوجه شده ام - این است که خودمان را به کشتن می دهیم تا کسانی را که مانع اجرای احکام خدا هستند از سر راه برداریم (به صورت فله ای البته). کشته شده های ما هم طبق گفته قرآن شهید هستند و در بهشت زندگی "جاودانی" خواهند داشت! القاعده اصلا معطوف به فنا نیست، خودش را مهیای یک دیکتاتوری بنیادگرانه می کند. نمونه افغانستان دوره طالبان ان قدر از دسترس دور نشده هنوز.
    .
    دیگر آن که، شما احیانا سهوی، مساله کمک نظامی را با کمک غیرنظامی یکی کرده اید، دوباره از من درباره نوع "کمک" خارجی مد نظر سئوال کرده اید. لطفا سئوال های مرا با دقت بخوانید. بحث من روی دخالت نظامی بوده
    .
    نیازی به گل و بلبلی شدن جامعه برای برپا شدن یک نظام دمکراتیک نیست. ولی باید یک سطحی از آگاهی برای عامه مردم قائل شد یا نه. احتمالا نظریه پردازان مقیم خارج از کشور، گرفتار توامان دوری از فضای کشور و ناامیدی از بالا رفتن آگاهی مردم هستند که در پایان به این نتیجه می رسند که این مردم، بهتر از این نمی شوند و باید برای شان دمکراسی را با بمب و موشک فرستاد. این طور نیست؟
    .
    دولت های کمونیستی اروپای شرقی با دخالت نظامی کدام کشور خارجی، فروپاشیدند؟ لطفا نخواهید که باز هم کمک خارجی را با دخالت و کمک نظامی یکی بدانید.
    .
    من سه "سئوال" پرسیده ام. این معنی خاصی می تواند داشته باشد؟
    .
    من خیلی دوست دارم نوشته هایم نقد شود ولی وقتی یک نقد با جمله "هر سه سئوال بنا شده بر مغلطه است" شروع و با "هم چنان منتظر یک نقد جدی می نشینیم" این حس ناخوشایند به من دست می دهد، که نقاد قصدی دیگر جز نقد داشته؛ که شاید اسم اش "تخریب" باشد
    .

    پاسخحذف
  9. در گوگل پلاس:
    .
    .
    Ardeshir T -
    +Mohammad Moeini طبق آمار بنیاد شهید حکومت اسلامی عددی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر در کل درگیری‌های منجر به انقلاب ۵۷ کشته شدند. این رو مقایسه کن با ارتش سوریه که عدد کشتارش حتی در برخی روزها به ۶۰ نفر هم می‌رسه و در طول این مدت کوتاه ۳۵۰۰ نفر رو کشته. ارتش اصولا در مقابل مردمانی با دست خالی «کم» نمی‌آورد. یا می‌کشد یا نمی‌کشد. اینکه «چرا؟» نمی‌کشد موضوع بحثی‌ست که بین شما و دانیل در جریانه و ترجیح می‌دم در حاشیه بنشینم و بحث را دنبال کنم.
    .
    Daniel Jafari -
    محمد
    القاعده و مابقی دسته های آدم کش مسلمان، هدف شان دیکتاتوری نیست، آنها تمامیت خواهند (توتالیتر). من تمایزی میان آنها که زور می گویند تا بمانند با آنها که زور می گویند تا به «مقصد نهایی» برسند قایل شدم. محمد قائد درباره حکومت طالبان می گوید در کشور تحت حکومت شان تنها دو کار مجاز بود طاعت خدا و کشت خشخاش. آنها به مانند حکومت ایران طوری عمل می کنند که انگار فردا قرار است جهان به سر بیاید. رهبران ایران آشکارا می گویند که همه این کارها به هدف پیوستن به شهدا برای زندگی «جاودانه»‌است. مابقی مسلمین هم هنوز از تخدیر بهشت بیرون نیامده اند که آشکارا نگویند قصد دارند حداکثر افراد را از رنج این جهانی خلاص کنند و به زندگی «جاوید» برسانند. واقعیت این است که فصل مشترک همگی این دسته های آدم کش، نیست گرایی (نیهیلیسم)‌است، اینکه رویای فردای خوش با نهرهایی جاری به انتهایش اضافه شده اصل موضوع را عوض نمی کند، برای زن و مرد و کودکی که با بمب های انتحاری تکه تکه می شود یا شب و روزش را در اوین و کهریزک می گذراند، نتیجه کاملا یکسان است.

    من آگاهانه پرسیدم که مفهوم کمک در منظر نویسنده چیست. یعنی کمک مالی ایرادی ندارد؟ مثلا اگر ایالات متحده پول بدهد که یک گروهی در ایران سلاح بخرد و به جنگ سپاه پاسداران برود ایراد ندارد؟ کمک لجستیکی ست؟ مثلا ایالات متحده شرایطی فراهم کند که یک کشور ثالثی اهدافی را در ایران بمباران کند ایراد ندارد؟ بحث بچه گانه و تنزه طلبانه ای راه افتاده که کمک از نوع نظامی اش بد است و انواع دیگرش ایراد ندارد. یا مداخله تنها «بشردوستانه» باشد. در عالم واقع گاه لازم می آید که نتایج اعمال را هم سنجید.

    من نظریه پرداز نیستم ولی ساکن خارج از ایران هستم. اما حق خود می دانم که یک «پرسش گر» و شکاک باقی بمانم. با استدلال های غلط و احساساتی شدن، مقصد مان همین جمهوری اسلامی است که گرفتارش هستیم. به قولی راه دوزخ با نیت خیر فرش شده است. نادانی، نادانی ست حتی اگر به پشتیبانی ۱۰۰ میلیون نفر باشد. دیدگاه شما درباره مردم ایران، دست کم نژادستیزانه است، همه مردمان جهان استعداد و لیاقت زندگی بهتر را دارند.

    من علاقه نداشتم که موضوع دخالت نظامی را ادامه بدهم، ولی چون به مورد جالب اروپای شرقی اشاره کردید، می بایست دقت بفرمایید که در همین اروپای شرقی، کشوری بود که سقوط شوروی، گرفتار جنگ و تجزیه طلبی شد و اگر هواپیماهای آمریکایی نبودند، امروز هزاران مسلمان بی گناه دیگر هم کشته شده بودند. تمایز میان کمک نظامی و غیر نظامی، یک برساخته خیالی است، دیپلماسی وقتی کار می کند که موازنه قوا معنی داشته باشد، و الا هیچ کسی علاقه ای به فلسفیدن بی انتها درباره آینده کشورها پشت درهای بسته ندارد.

    تمایز میان نقد و تخریب تان هم یادآورنده بحث شیرین انتقاد سازنده است. فید من را دنبال کنید تا ببینید که شما هدف «تخریب» قرار نگرفته اید، تنها به گمان من، احساساتی شده اید و استدلال های آشکارا بد کرده اید. کسانی دیگر، با تکیه به مستنداتی بهتر و به دور از احساساتی شدن، در این روزها حرف زده اند و مقاله نوشته اند، در صورتی که فکر نمی کنید با شما خصومت شخصی دارم، می بایست بپذیرید هر نقدی «سازنده» است.
    .

    پاسخحذف
  10. در گوگل پلاس / جواب های من به دو کامنت بالا:
    .
    .
    Mohammad Moeini -
    +Ardeshir T قدرت پلیسی وامنیتی شاه به خوبی توانسته بود از پس گروه های مسلح ضد شاه بر آید اما از دی ماه56 وقتی اقشار مختلف مردم به اعتراض های خیابانی پیوستند، و این با روی کار آمدندولت "حقوق بشر" محور آمریکا همزمان شد، شاه نتوانست (یا نخواست) خشونت به خرج دهد و خشونت ورزی اش حالت زیگزاگی داشت که احتمالا ناشی از سردرگمی شاه و مشاوران ارشدش داشت. ضمن این که خمینی به انرژی کم نظیر دینی و مذهبی نزد مردم پی برده بود. من از نوشته شما این طور برداشت می کنم که مردم چون دست خالی نبودند، ارتش شاه کم آورد. خب چرا این طور فکر نمی کنید که بدنه ارتش – و نه سران آن – خیلی زودهمبستگی خود را با شاه را فرو گذاشتند به دلایلی که می تواند نارضایتی های اجتماعی یکی از آن ها باشد؟ آن ها با شعار ها و قول های فوق العاده انقلابیون روبرو شده بودند
    .
    Mohammad Moeini -
    Daniel Jafari - شما معتقدید که بنیادگرایان اعتقادی به بر پا کردن احکام صلب شریعت دراین دنیا ندارند و فقط منتظرند تا به بهانه ای مرگ خودشان و اطرافیان شان فرا برسدو بروند بهشت؟ اگر مثال رهبران ایران را می زنید، مایلم یادآوری کنم که یکی ازمبانی اثباتی در بحث ولایت فقیه این است که اجرای احکام الهی نیاز به قدرت دارد واین قدرت در به دست گرفتن و حفظ قدرت سیاسی است. به نظر من این بی اعتنایی به این دنیا و مختص کردن همه چیز به آخرت را نمی رساند؛ گو آن که رفتار سیاسی حکومت دینی خودمان موید آن است.
    .
    یحت بچگانه باشد یا بزرگ سالارانه، از سر نادانی باشد یا از روی تکبرو خود برتر بینی، بحث درباره نفی دخالت نظامی بحث مفیدی است که موافق و مخالف بایددرباره آن بنویسند و بگویند و بخوانند. موضوع یادداشت من هم دخالت و کمک نظامی بود با محور مقاله آقای محمدی.در یادداشت های قبلی ام – به خصوص درباره تحریم ها - به صراحت درباره نوع کمک هانوشته ام و لازم نبود تکرار کنم
    .
    شما به ماجرای یوگسلاوی اشاره می کنید (که به نظرم اتفاقات دهشت انگیزآن مقوله ای جداست) ولی آیا لهستان و چکسلواکی و رومانی و ... را هم به یاد دارید؟دخالت نظامی علیه صرب ها در بوسنی در حالی بود که یک جنگ تمام عیار جریان داشت وماجرا نه تغییر حکومت، که ادعاهای ارضی و تاریخی بود
    .
    حق پرسشگری و شکاکیت شما قابل احترام است. اگر بی احترامی از من دیده اید، جدا عذرخواهی می کنم.

    پاسخحذف
  11. در گوگل پلاس:
    .
    .
    Syawosh Roosta .
    مسئله خونریزی هم به کنار. دموکراسی با زور نمیاید. باید مردم خودشان آن را بیاورند و این جز از راه تمرین و آموزش و مرور زمان میسر نمیشود. نگاهی به رفتار مردمان بکنید؟ ظاهرا هنوز زود است. حمله نظامی ممکن است به وضعیتی بدتر منجر شود. اما و اما و اما خون یک ایرانی به دموکراسی همه دنیا رجحان دارد. آن کسی که خون مردم را برای رسیدن به دموکراسی مباح میداند بهتر است از خود و خانواده اش مایه بگذارد. مگر خیانت شاخ و دم دارد؟

    پاسخحذف